monarchical

/məˈnɑːrkɪkl̩//məˈnɑːkɪkl̩/

وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی، سلطنتی

جمله های نمونه

1. The newspaper, El Tiempo, supported the monarchical proposal without subterfuge.
[ترجمه گوگل]روزنامه El Tiempo از پیشنهاد سلطنتی بدون مزاحمت حمایت کرد
[ترجمه ترگمان]روزنامه، آل Tiempo، بدون طفره رفتن از پیشنهاد پادشاهی حمایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's structured on monarchical and imperial ideas of politics.
[ترجمه گوگل]این بر اساس ایده های سلطنتی و امپریالیستی از سیاست است
[ترجمه ترگمان]این کار بر پایه عقاید پادشاهی و سلطنتی سیاست شکل گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The monarchical period established an essential background for the writing prophets of the Bible.
[ترجمه گوگل]دوره سلطنتی زمینه ای اساسی برای نگارش پیامبران کتاب مقدس ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]دوره پادشاهی زمینه اساسی برای نوشتن پیامبران کتاب مقدس به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Elmer Roberts, Monarchical Socialism in Germany (New York: C. Scribner's Sons, 1
[ترجمه گوگل]المر رابرتز، سوسیالیسم سلطنتی در آلمان (نیویورک: پسران سی اسکریبنر، 1)
[ترجمه ترگمان]المر Roberts، monarchical سوسیالیسم در آلمان (نیویورک: سی پسران Scribner، ۱
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In ancient China, monarchical power transfer was directly related to the late monarch's obsequies.
[ترجمه گوگل]در چین باستان، انتقال قدرت سلطنتی به طور مستقیم با تعصبات پادشاه متاخر مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]در چین باستان، انتقال قدرت پادشاهی مستقیما به آیین تشییع جنازه مرحوم مرتبط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Feudal and monarchical maladies no longer run in our blood.
[ترجمه گوگل]بیماری های فئودالی و سلطنتی دیگر در خون ما جاری نیست
[ترجمه ترگمان]امراض Feudal و monarchical، دیگر از خون ما فرار نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do you think that the monarchical ingredients which are more prevalent in other governments, have purged them from all foul stains?Their histories assert the contrary.
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید که عناصر سلطنتی که در سایر حکومت ها رواج بیشتری دارد، آنها را از همه لکه های ناپاک پاک کرده است؟ تاریخ آنها خلاف این را ثابت می کند
[ترجمه ترگمان]آیا شما فکر می کنید که مواد اولیه سلطنتی که در دولت های دیگر رایج هستند آن ها را از همه لکه های پلیدی پاک سازی کرده اند؟ تاریخ های آن ها خلاف این را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Liberalism is regarded as against the autocratically monarchical power in its early appearance in which Spinoza, Locke are the early representatives of that thought.
[ترجمه گوگل]لیبرالیسم در ظهور اولیه خود در برابر قدرت سلطنتی استبدادی در نظر گرفته می شود که در آن اسپینوزا و لاک نمایندگان اولیه آن تفکر هستند
[ترجمه ترگمان]لیبرالیسم نسبت به قدرت پادشاهی autocratically در نخستین حضورش در آن، که اسپینوزا، لاک اولین نمایندگان آن اندیشه هستند، در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The monarchical forces cannot rule this Empire alone, but must constantly work together with the various global aristocracies .
[ترجمه گوگل]نیروهای سلطنتی نمی توانند به تنهایی بر این امپراتوری حکومت کنند، بلکه باید دائماً با اشراف مختلف جهانی همکاری کنند
[ترجمه ترگمان]نیروهای سلطنتی نمی توانند این امپراطوری را به تنهایی اداره کنند، بلکه باید پیوسته با اشراف مختلف جهانی هم کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Do you think that the monarchical ingredients which are more prevalent in other governments, have purged them from all foul stains?
[ترجمه گوگل]آیا فکر می‌کنید مواد سلطنتی که در سایر حکومت‌ها رواج بیشتری دارد، آنها را از همه لکه‌های کثیف پاک کرده است؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما فکر می کنید که مواد اولیه سلطنتی که در دولت های دیگر رایج هستند آن ها را از همه لکه های پلیدی پاک سازی کرده اند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As an instrument of monarchical power centralization, it also displayed the drawbacks inherent in the monarchical system.
[ترجمه گوگل]به عنوان ابزار تمرکز قدرت سلطنتی، ایرادات ذاتی نظام سلطنتی را نیز به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]آن به عنوان ابزاری برای تمرکز قدرت پادشاهی، معایبی که در نظام پادشاهی وجود دارد را نیز به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thus, as of monarchical and religious right confluence of the organization to establish an effective mechanism.
[ترجمه گوگل]بنابراین، به عنوان تلاقی حق سلطنتی و مذهبی سازمان برای ایجاد یک مکانیسم موثر است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، به عنوان نقطه عطف اصلی و مذهبی سازمان برای ایجاد یک مکانیزم موثر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The capital as the domination center of monarchical power not only symbolized monarchical power but also embodied its political civilization.
[ترجمه گوگل]پایتخت به عنوان مرکز سلطه قدرت سلطنتی نه تنها نماد قدرت سلطنتی بود بلکه مظهر تمدن سیاسی آن بود
[ترجمه ترگمان]پایتخت به عنوان مرکز سلطه قدرت پادشاهی نه تنها نماد قدرت پادشاهی بود بلکه نماد تمدن سیاسی آن نیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As late as 1915 Masaryk could only envisage a monarchical future for a Bohemian state.
[ترجمه گوگل]تا سال 1915، ماساریک فقط می‌توانست آینده‌ای سلطنتی را برای یک ایالت بوهمی متصور باشد
[ترجمه ترگمان]تا اواخر سال ۱۹۱۵، Masaryk تنها می توانست یک آینده سلطنتی را برای دولت بوهم پیش بینی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The idea of the Rechtsstaat was a weapon against the monarchical and aristocratic order.
[ترجمه گوگل]ایده Rechtsstaat سلاحی علیه نظم سلطنتی و اشرافی بود
[ترجمه ترگمان]ایده the سلاحی علیه پادشاهی و نظم اشرافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• characteristic of a monarch or a monarchy
monarchical means relating to a monarch or monarchs.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : monarch / monarchy / monarchist
صفت ( adjective ) : monarchical / monarchist
قید ( adverb ) : _

بپرس