1. In allowing peripheral figures their place in the momentousness of great literature, Naipaul reverses normal perspectives and denies readers at the centre their protective detachment.
[ترجمه گوگل]نایپل با اجازه دادن به شخصیتهای حاشیهای در جایگاه مهم ادبیات بزرگ، دیدگاههای عادی را معکوس میکند و خوانندگان را که در مرکز قرار دارند، جدایی محافظهشان را رد میکند
[ترجمه ترگمان]در ایجاد اشکال جانبی، جایگاه خود را در the ادبیات بزرگ قرار می دهد، Naipaul دیدگاه های نرمال را معکوس می کند و خوانندگان را در مرکز detachment خود انکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در ایجاد اشکال جانبی، جایگاه خود را در the ادبیات بزرگ قرار می دهد، Naipaul دیدگاه های نرمال را معکوس می کند و خوانندگان را در مرکز detachment خود انکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Its momentousness and its gravity are past human comprehension.
[ترجمه گوگل]مهم بودن و جاذبه آن از درک بشر گذشته است
[ترجمه ترگمان]momentousness و جاذبه آن از درک انسانی گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]momentousness و جاذبه آن از درک انسانی گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I understood the momentousness of the sentiment - I want you to audition for that role, he was telling me; it was, more than anything, a declaration of love - yet it made me nervous.
[ترجمه گوگل]من اهمیت این احساس را درک کردم - میخواهم برای آن نقش تست بزنی، او به من میگفت این بیش از هر چیز اعلان عشق بود - با این حال من را عصبی می کرد
[ترجمه ترگمان]من این احساسات را درک می کردم - می خواهم تو برای آن نقش بازی کنی، او داشت به من می گفت؛ بیش از هر چیز، یک اظهار عشق - با این حال مرا عصبی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من این احساسات را درک می کردم - می خواهم تو برای آن نقش بازی کنی، او داشت به من می گفت؛ بیش از هر چیز، یک اظهار عشق - با این حال مرا عصبی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. While you theatergoing butterflies out there keep nattering on about the Tonys — who will win, who should win, and so on — I have been focused on an issue of far greater momentousness and urgency.
[ترجمه گوگل]در حالی که شما پروانه های تئاتری در آنجا مدام در مورد تونی ها صحبت می کنید - چه کسی برنده خواهد شد، چه کسی باید برنده شود و غیره - من روی موضوعی بسیار مهم و فوری متمرکز شده ام
[ترجمه ترگمان]در حالی که شما پروانه ها را خاموش می کنید، nattering را در مورد the که برنده خواهند شد نگه دارید - چه کسی برنده خواهد شد، چه کسی باید برنده شود، و به همین ترتیب - من بر روی موضوع بسیار پیچیده تر و فوریت بیشتری متمرکز شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که شما پروانه ها را خاموش می کنید، nattering را در مورد the که برنده خواهند شد نگه دارید - چه کسی برنده خواهد شد، چه کسی باید برنده شود، و به همین ترتیب - من بر روی موضوع بسیار پیچیده تر و فوریت بیشتری متمرکز شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When someone can find their real passion in life, that should be a momentousness event for them.
[ترجمه گوگل]وقتی کسی می تواند اشتیاق واقعی خود را در زندگی پیدا کند، این باید یک رویداد مهم برای او باشد
[ترجمه ترگمان]زمانی که فردی می تواند شور و اشتیاق واقعی خود را در زندگی پیدا کند، آن باید یک رویداد momentousness برای آن ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که فردی می تواند شور و اشتیاق واقعی خود را در زندگی پیدا کند، آن باید یک رویداد momentousness برای آن ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید