momently

/ˈmoʊməntli//ˈməʊməntli/

(نادر)، لحظه به لحظه، آن به آن، دم به دم، هرگاه، در هرلحظه، هرآن، دم بدم، هر لحظه

جمله های نمونه

1. She will be with you momently.
[ترجمه گوگل]او لحظه ای با شما خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هر لحظه با شما خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A cardinal perched momently on the dogwood branch.
[ترجمه گوگل]یک کاردینال لحظه‌ای روی شاخه‌ی چوب سگ نشسته بود
[ترجمه ترگمان]بر شاخه درخت dogwood
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her face grew momently darker, more dissatisfied and more sourly expressive of disappointment.
[ترجمه گوگل]چهره‌اش لحظه‌ای تیره‌تر، ناراضی‌تر و به طرز ترش‌آمیزی بیانگر ناامیدی‌تر شد
[ترجمه ترگمان]رنگ چهره اش هر لحظه تیره تر می شد، بیشتر ناراضی و more از ناامیدی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sport grew in interest momently.
[ترجمه گوگل]این ورزش لحظه به لحظه مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این ورزش در هر لحظ هی مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Till wedding before momently, StylistHan Na still is opposite " bumf marriage gauze " undertake subsidizing, ensure no risk at all.
[ترجمه گوگل]تا عروسی قبل از لحظه ای، StylistHan Na هنوز هم در مقابل "گاز ازدواج ناقص" است یارانه، اطمینان از هیچ خطر در همه
[ترجمه ترگمان]StylistHan نا، تا قبل از هر momently در حال حاضر در مقابل یک gauze ازدواج می کند و یارانه پرداخت می کند و هیچ خطری را تضمین نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now the people cannot momently monitor the concentration of gas.
[ترجمه گوگل]اکنون مردم نمی توانند غلظت گاز را لحظه ای کنترل کنند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، مردم نمی توانند در هر لحظه غلظت گاز را تحت نظر داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The method is introduced that is the monitoring the concentration of gas basing on fiber sensor. The method has optimum sensitivity and momently testing.
[ترجمه گوگل]روشی معرفی شده است که نظارت بر غلظت گاز مبتنی بر حسگر فیبر است این روش دارای حساسیت بهینه و تست لحظه ای است
[ترجمه ترگمان]این روش معرفی شده است که نظارت بر غلظت گاز بر روی سنسور فیبر است این روش دارای حساسیت مطلوب و تست momently می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Domestic millions player is working 24 hours for American blizzard company everyday, press momently move computer clavier to create profit for its.
[ترجمه گوگل]میلیون‌ها بازیکن داخلی هر روز 24 ساعت برای شرکت کولاک آمریکایی کار می‌کند
[ترجمه ترگمان]میلیون ها نفر از بازیکنان داخلی ۲۴ ساعته برای شرکت بوران آمریکایی روزانه کار می کنند، در حال حاضر برای ایجاد سود برای این شرکت برای ایجاد سود، از هر momently رایانه ای استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Quack eventually when the son object of ground that momently, I cried.
[ترجمه گوگل]در نهایت وقتی پسر از زمین آن لحظه اعتراض کرد، من گریه کردم
[ترجمه ترگمان]من فریاد زدم: آن ها بالاخره وقتی پسر منظور از زمین در آن لحظه به زمین خورد، موفق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then complete clansman wears business suit, make tie, await that momently arrival.
[ترجمه گوگل]سپس طایفه کامل کت و شلوار تجاری می پوشد، کراوات می بندد، منتظر ورود لحظه ای باشید
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، clansman کامل لباس تجاری می پوشد، کراوات می بندد، منتظر رسیدن momently می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• very soon, at any moment; momentarily, for a moment; gradually, progressively

پیشنهاد کاربران

بپرس