1. each moment
هر دم
2. each moment a fruit is sent forth from this garden
هر دم از این باغ بری می رسد
3. product moment
گشتاور حاصل ضربی
4. this moment
همیدون،دراین لحظه،در این دم
5. this moment of thought lasted only five minutes
این زمان تفکر فقط پنج دقیقه طول کشید.
6. the moment
اکنون،آینده ی نزدیک
7. the moment that
به مجردی که
8. a decisive moment in the history of a nation
لحظه ای سرنوشت ساز در تاریخ یک ملت
9. a propitious moment
نشان حاکی از نیک بختی
10. an unhappy moment in our history
لحظه ای ناگوار در تاریخ ما
11. at the moment i am unemployed
فعلا بیکارم
12. at the moment when she died
در لحظه ای که مرد
13. for a moment we were dizzy but we quickly came to ourselves
برای لحظه ای گیج بودیم ولی به سرعت حالمان سرجایش آمد.
14. the proudest moment of her life
غرورانگیزترین لحظه ی عمر او
15. at any moment
در هر آن،هر دم،در هر لحظه
16. at the moment
فعلا،اکنون،حالا
17. for the moment
اکنون،حال،در این هنگام
18. have one's moment
لحظه ی شکوفایی یا جلوه را داشتن،برای مدت کمی درخشیدن
19. at the crucial moment
در لحظه ای حساس
20. at this solemn moment
در این لحظه ی خطیر
21. in an unguarded moment he revealed his secrets
در یک لحظه بی احتیاطی اسرار خود را فاش کرد.
22. news of great moment
اخبار پر اهمیت
23. she hesitated a moment and then said, "yes"
او لحظه ای درنگ کرد و سپس گفت: ((آری))
24. the most critical moment in her life
حیاتی ترین لحظه ی عمرش
25. when a suitable moment offers itself
هرگاه که وقت مناسبی پیش بیاید
26. at the last moment
در آخرین لحظه،در آخرین فرصت
27. awaiting a more prosperous moment
در انتظار لحظه ای فرخنده تر
28. he disappeared in a moment
در یک آن غیبش زد.
29. he stopped for a moment in his talk
برای لحظه ای در صحبت کردن مکث کرد.
30. it was an ill moment for the revolution
برای انقلاب لحظه ی شومی بود.
31. it was an intense moment
لحظه ی پرهیجانی بود.
32. seeing mehri at that moment was a tonic for me
دیدن مهری در آن لحظه برایم نیروبخش بود.
33. that day was his moment of glory
آن روز هنگام افتخار او بود.
34. understanding is the necessary moment of reason
ادراک جز لازم تعقل است.
35. just a minute (or moment or second) !
(عامیانه) یک لحظه،یک دقیقه صبر کن !،یک لحظه ی دیگر،صبر کن ببینم !
36. of great pith and moment
بسیار مهم و خطیر،حیاتی
37. an event of no particular moment
رویدادی که اهمیت خاصی نداشت.
38. don't imagine even for a moment that i would let you enter without a ticket
حتی برای یک لحظه هم تصور نکن که اجازه بدهم بدون بلیط وارد شوی.
39. she arrived at that precise moment
درست در همان لحظه وارد شد.
40. on the spur of the moment
با عجله،غفلتا،بلامقدمه،بدون نقشه ی قبلی
41. he pawns his future for a moment of pleasure
به خاطر لحظه ای لذت با آینده ی خود بازی می کند.
42. his senses were clear up to the moment of death
تا لحظه ی مرگ حواسش بر جای خود بود.
43. there is no room even for one moment of hesitation
جای یک لحظه تردید هم نیست
44. he declared his candidacy at a most opportune moment
او در لحظه ی بسیار مناسبی نامزدی (انتخاباتی) خود را اعلام کرد.
45. don't push me; i will act at the proper moment
به من فشار نیاور; هر وقت مناسب باشد اقدام خواهم کرد.
46. the end of the civil war was a climactic moment in u. s. history
پایان جنگ های داخلی نقطه ی عطفی بود در تاریخ ایالات متحده.
47. it is unsafe to relax our vigilance even for a moment
کاستن مراقبت ما حتی برای لحظه ای هم مخاطره آمیز است.
48. instead of dredging up unpleasant past memories, let us enjoy this moment together
بیا به جای یادآوری خاطرات ناخوشایند گذشته دمی با هم خوش باشیم.