molybdenum

/məˈlɪbdenəm//məˈlɪbdənəm/

معنی: مولیبدنوم
معانی دیگر: (شیمی) مولیبدنم (عنصر شیمیایی بسیار سخت و براق و سیمین فام که در آلیاژها به کار می رود - نشان آن: mo، وزن اتمی: 95/94، شماره ی اتمی: 42، وزن مخصوص: 10/2، نقطه ی گداز: 2626c، نقطه ی جوش: 4612c)، مولیبدنوم mo

جمله های نمونه

1. The same source also mentioned excess molybdenum in soils which was affecting cattle in the area.
[ترجمه گوگل]همین منبع همچنین به مولیبدن اضافی در خاک اشاره کرد که بر گاوهای منطقه تأثیر گذاشته است
[ترجمه ترگمان]همین منبع همچنین از مولیبدونم اضافی در خاک که بر گاوها در منطقه تاثیر گذاشته است، اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tungsten, molybdenum, chromium and manganese, for instance, are used to harden steel.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، تنگستن، مولیبدن، کروم و منگنز برای سخت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برای مثال Tungsten، مولیبدن، کروم و منگنز برای سفت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The molybdenum blue can be estimated in a spectrophotometer.
[ترجمه گوگل]آبی مولیبدن را می توان در یک اسپکتروفتومتر تخمین زد
[ترجمه ترگمان]مولیبدونم آبی مولیبدونم را می توان در یک spectrophotometer برآورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Brazing of copper, copper alloys, silver and molybdenum etc.
[ترجمه گوگل]لحیم کاری مس، آلیاژهای مس، نقره و مولیبدن و غیره
[ترجمه ترگمان]brazing مس، آلیاژهای مس، نقره و مولیبدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The method of bismuth - phospho molybdenum blue photometry determination of phosphorus by mathematic correction overcome vanadium obstruction had described in this paper.
[ترجمه گوگل]روش بیسموت - فسفو مولیبدن آبی فتومتری تعیین فسفر با تصحیح ریاضی برای غلبه بر انسداد وانادیوم در این مقاله شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]روش of - phospho molybdenum blue photometry of فسفر با اصلاح ریاضی بر obstruction وانادیوم دار در این مقاله توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Taoyuan molybdenum ore belongs to mesothermal hydrothermal vein deposit. Alteration of country rock has linear feature.
[ترجمه گوگل]سنگ معدن مولیبدن Taoyuan متعلق به کانسار رگه گرمابی گرمابی است دگرسانی سنگ کانتری دارای ویژگی خطی است
[ترجمه ترگمان]کانسنگ Taoyuan molybdenum متعلق به کانسار hydrothermal mesothermal است تغییر سنگ کشور دارای ویژگی خطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion The use of molybdenum soft X-ray inspection of hand-foot, the soft tissue in low-density foreign body is an effective method for clinical diagnosis and treatment is important.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری استفاده از بازرسی اشعه ایکس نرم مولیبدن از دست و پا، بافت نرم در جسم خارجی با چگالی کم روشی مؤثر برای تشخیص و درمان بالینی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری استفاده از بازرسی نرم اشعه ایکس مولیبدونم از پای دست، بافت نرم در بدن خارجی چگالی پایین یک روش موثر برای تشخیص بالینی و درمان مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Molybdenum occurs as colloidal sulfides with carbon, sulfur and clay, and forms molybdenite through thermal metamorphism.
[ترجمه گوگل]مولیبدن به صورت سولفیدهای کلوئیدی با کربن، گوگرد و خاک رس وجود دارد و از طریق دگرگونی حرارتی مولیبدنیت را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]مولیبدن as با کربن، گوگرد و خاک رس است و molybdenite را از طریق metamorphism حرارتی تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Two step molybdenum - containing non - toxic blackening of iron and steel was described.
[ترجمه گوگل]مولیبدن دو مرحله ای - حاوی سیاه شدن غیر سمی آهن و فولاد توصیف شد
[ترجمه ترگمان]دو مرحله مولیبدونم شامل blackening غیر سمی آهن و فولاد توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To study radiologic ( molybdenum target X - ray ) findings of ductal carcinoma in situ ( DCIS ) of breast.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه یافته های رادیولوژیک (اشعه ایکس هدف مولیبدن) کارسینوم مجرای درجا (DCIS) پستان
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه radiologic (مولیبدونم هدف اشعه ایکس)of ductal در محل (DCIS)پستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Yichun Luming molybdenum ore is a big porphyry deposits.
[ترجمه گوگل]سنگ معدن مولیبدن Yichun Luming یک ذخایر بزرگ پورفیری است
[ترجمه ترگمان]سنگ Yichun Luming molybdenum یک رسوب porphyry بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Molybdenum oxide is the product by mining, mineral processing and roasting etc.
[ترجمه گوگل]اکسید مولیبدن محصولی است که از استخراج، فرآوری مواد معدنی و بو دادن و غیره استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]اکسید مولیبدن حاصل استخراج، فرآوری مواد معدنی و سرخ کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Recovery of molybdenum from copper and molybdenum middlings has been studied.
[ترجمه گوگل]بازیابی مولیبدن از مس و مولیبدن میانی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]بازیابی مولیبدونم از مس و مولیبدن مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I long product containing vanadium plant, molybdenum, nickel, cobalt, platinum, Spent palladium catalyst.
[ترجمه گوگل]محصول I Long حاوی گیاه وانادیوم، مولیبدن، نیکل، کبالت، پلاتین، کاتالیزور اسپنت پالادیوم
[ترجمه ترگمان]محصول طولانی شامل نیروگاه وانادیوم، مولیبدن، نیکل، کبالت، پلاتین، و کاتالیست پالادیوم استفاده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مولیبدنوم (اسم)
molybdenum

تخصصی

[شیمی] مولیبدن - عنصر شیمیایی بسیار سخت و براق و سیمین فام که در آلیاژها به کار می رود
[برق و الکترونیک] مولیبدون عنصر فلزی که بعضی مواقع برای الکترودهای لامپهای الکترونی به کار برده می شود . عدد اتمی آن 42 است .

انگلیسی به انگلیسی

• (mo) graphite-like mineral of the chromium group used to strengthen and harden steel (chemistry)

پیشنهاد کاربران

بپرس