1. his mother has turned him into a mollycoddle
مادرش او را نازنازی بارآورده است.
2. He had been mollycoddled as a young boy.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک پسر جوان مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]مثل یک پسر بچه mollycoddled شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مثل یک پسر بچه mollycoddled شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You're not helping the children by mollycoddling them - they have to grow up sometime.
[ترجمه گوگل]شما با مولکول کردن کودکان به آنها کمک نمی کنید - آنها باید زمانی بزرگ شوند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She was mollycoddled as a child.
[ترجمه گوگل]او در کودکی مولیکود شده بود
[ترجمه ترگمان]مثل یک بچه رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مثل یک بچه رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Christopher accused me of mollycod-dling Andrew.
[ترجمه گوگل]کریستوفر من را متهم کرد که اندرو را مولیکاد کرده است
[ترجمه ترگمان]کریستوفر منو به \"mollycod - dling\" متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کریستوفر منو به \"mollycod - dling\" متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Seems to need a deal of mollycoddling.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد نیاز به یک معامله مولیکودلینگ دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه به یه معامله احتیاج داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه به یه معامله احتیاج داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I have never mollycoddled any of my artists.
[ترجمه گوگل]من هرگز هیچ یک از هنرمندانم را قلع و قمع نکرده ام
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت هیچ کدام از artists را ندیده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت هیچ کدام از artists را ندیده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Let's not mollycoddle our students!
[ترجمه گوگل]بیایید دانش آموزان خود را مولکول نکنیم!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But, molly-coddled by the government for years, they may not be equipped to stand on their own two feet.
[ترجمه گوگل]اما، آنها که سال ها توسط دولت مورد سرزنش قرار گرفته اند، ممکن است مجهز نباشند تا روی پای خود بایستند
[ترجمه ترگمان]اما، مالی که برای سال ها توسط دولت مورد توجه قرار گرفته است، ممکن است برای ایستادن روی پاهای خود تجهیز نشده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما، مالی که برای سال ها توسط دولت مورد توجه قرار گرفته است، ممکن است برای ایستادن روی پاهای خود تجهیز نشده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They must be presented, minded and mollycoddled if necessary so that they concentrate totally on their own performance.
[ترجمه گوگل]آنها باید در صورت لزوم ارائه شوند، فکر و ذهنشان به هم ریخته شود تا کاملاً روی عملکرد خود تمرکز کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید در صورت لزوم، minded و mollycoddled ارائه شوند تا بتوانند کاملا بر روی عملکرد خود تمرکز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها باید در صورت لزوم، minded و mollycoddled ارائه شوند تا بتوانند کاملا بر روی عملکرد خود تمرکز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I realised I'd been mollycoddled at school.
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که در مدرسه مولیکود شده ام
[ترجمه ترگمان]متوجه شدم که در مدرسه به سر برده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متوجه شدم که در مدرسه به سر برده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Stop mollycoddling those kids - they need to think for themselves.
[ترجمه گوگل]دست از قاطی کردن آن بچه ها بردارید - آنها باید خودشان فکر کنند
[ترجمه ترگمان]این کودکان را رها کنید - آن ها باید خودشان فکر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کودکان را رها کنید - آن ها باید خودشان فکر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The mollycoddle does no interest in everything.
[ترجمه گوگل]مولیکودل به همه چیز علاقه ای ندارد
[ترجمه ترگمان]اون زن صفت هیچ علاقه ای به همه چیز نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون زن صفت هیچ علاقه ای به همه چیز نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It's just a small operation, I cant mollycoddle myself, life must go on!
[ترجمه گوگل]این فقط یک عمل کوچک است، من نمی توانم خودم را قلع و قمع کنم، زندگی باید ادامه داشته باشد!
[ترجمه ترگمان]این فقط یک عمل کوچک است، من نمی توانم زندگی کنم، زندگی باید ادامه پیدا کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فقط یک عمل کوچک است، من نمی توانم زندگی کنم، زندگی باید ادامه پیدا کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید