mollusk

/ˈmɑːləsk//ˈmɑːləsk/

معنی: حلزون، جانور نرم تن
معانی دیگر: (جانورشناسی) نرم تن (جانداران شاخه ی mollusca که بی مهره بوده و معمولا تمام یا بخشی از بدن آنها در پوسته ی آهکی لاک مانندی قرار دارد و شکم پایان و سرپایان از این شاخه اند)، mollusc جانور نرم تن

جمله های نمونه

1. There are two types of mollusk that are actively venomous.
[ترجمه گوگل]دو نوع نرم تن وجود دارد که به طور فعال سمی هستند
[ترجمه ترگمان]دو نوع of وجود دارد که به طور فعال سمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Many mollusks have tentacles.
[ترجمه گوگل]بسیاری از نرم تنان شاخک دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از mollusks شاخک دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Limpets, snails and octopuses are mollusks.
[ترجمه گوگل]لیمپت ها، حلزون ها و اختاپوس ها نرم تن هستند
[ترجمه ترگمان]limpets، snails و octopuses mollusks هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mollusks, like all living organisms, constantly adapt to changes in environmental conditions.
[ترجمه گوگل]نرم تنان مانند همه موجودات زنده دائماً با تغییرات شرایط محیطی سازگار می شوند
[ترجمه ترگمان]mollusks مانند همه موجودات زنده، به طور مداوم با تغییرات در شرایط محیطی سازگار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mollusks are the second most diverse group of plants and animals in the world.
[ترجمه گوگل]نرم تنان دومین گروه متنوع از گیاهان و جانوران در جهان هستند
[ترجمه ترگمان]mollusks دومین گروه متنوع از گیاهان و حیوانات در جهان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Currently accessible for searching are the recent mollusk files, the invertebrate paleontology files, the rotifer collection and Gary Rosenbergs molluscan species database etc.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر برای جستجو می‌توان به فایل‌های اخیر نرم تنان، فایل‌های دیرینه‌شناسی بی‌مهرگان، مجموعه روتیفر و پایگاه‌داده گونه‌های نرم تنان گری روزنبرگ و غیره اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در دسترس برای جستجو فایل های mollusk recent، the invertebrate، مجموعه rotifer و گری Rosenbergs molluscan و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I swear I have never seen such a mollusk with thorns all over its body.
[ترجمه گوگل]قسم می خورم که هرگز چنین نرم تنی را ندیده بودم که تمام بدنش خار باشد
[ترجمه ترگمان]قسم می خورم تا حالا چنین mollusk رو ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cephalopod belongs to an important economic mollusk and also plays an important role in the marine ecological system.
[ترجمه گوگل]سفالوپود متعلق به یک نرم تن اقتصادی مهم است و همچنین نقش مهمی در سیستم اکولوژیکی دریایی ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]cephalopod به یک mollusk اقتصادی مهم تعلق دارد و نقش مهمی در سیستم اکولوژیکی دریایی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The standing crop of mollusk in subarea of Guozheng Lake, both aquatic oligochaete and aquatic insect in subarea of Shuiguo Lake was maximal.
[ترجمه گوگل]محصول ایستاده نرم تنان در زیرمنطقه دریاچه گوئوژنگ، هر دو الیگوشائیت آبزی و حشره آبزی در زیر منطقه دریاچه شویگو حداکثر بود
[ترجمه ترگمان]کشت دائمی mollusk در subarea دریاچه Guozheng، هر دو حشرات آبی و حشرات آبی در subarea دریاچه Shuiguo بیش ترین ارتفاع را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Atype of mollusk, the lined chiton has colorful lines on its valves andwhite or yellow spots or bands on its girdle.
[ترجمه گوگل]از نوع نرم تنان، کیتون خط دار دارای خطوط رنگارنگ در دریچه های خود و نقاط یا نوارهای سفید یا زرد رنگ بر روی کمربند خود است
[ترجمه ترگمان]atype (mollusk)دارای خطوط رنگی بر روی شیرها و یا خال های زرد و یا نوارهای زرد بر روی کمربند آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Two important pearl- culturing mollusk shells, which include Pinctada martensii(Dunker) and Hyriopsis cuningii(Lea), have been studied by laser micro-Raman spectrometry.
[ترجمه گوگل]دو پوسته مهم نرم تنان پرورش مروارید، که شامل Pinctada martensii (Dunker) و Hyriopsis cuningii (Lea) هستند، توسط طیف‌سنجی لیزری میکرو رامان مورد مطالعه قرار گرفته‌اند
[ترجمه ترگمان]دو صدف مهم دیگر به رنگ مروارید، که شامل Pinctada martensii (Dunker)و Hyriopsis cuningii (لی)است، توسط طیف سنجی micro لیزری مطالعه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The colour varies with the mollusk and its environment.
[ترجمه گوگل]رنگ با نرم تنان و محیط اطراف آن متفاوت است
[ترجمه ترگمان]رنگ با محیط و محیط آن فرق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The spider conch (Lambis chiragra), a gastropod mollusk with six fingerlike projections sticking out of its shell, is one of these seabed dwellers.
[ترجمه گوگل]حلزون عنکبوتی (Lambis chiragra)، نرم تنان معده پا که شش برآمدگی انگشت مانند از پوسته آن بیرون زده است، یکی از این ساکنان بستر دریا است
[ترجمه ترگمان]عنکبوت ماده حلزونی (Lambis chiragra)، یک gastropod gastropod با شش برآمدگی fingerlike که از پوسته خود بیرون زده است، یکی از این ساکنان دریاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The soft, edible body of such a mollusk.
[ترجمه گوگل]بدن نرم و خوراکی چنین نرم تنی
[ترجمه ترگمان]بدن نرم و خوردنی یکی از mollusk
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حلزون (اسم)
clams, snail, mollusc, mollusk

جانور نرم تن (اسم)
mollusc, mollusk

انگلیسی به انگلیسی

• invertebrate animal with a soft body and a hard shell (i.e. oysters, mussels, snails, cuttlefish, etc.), mollusc

پیشنهاد کاربران

Mollusks
mollusk
دسته بندی حیوانات به انگلیسی:
vertebrates = مهره داران 🐎
invertebrates = بی مهرگان 🪱
marsupials = کیسه داران 🐨
mammals = پستانداران 🦇
reptiles = خزندگان🦎
amphibians = دوزیستان 🐢
...
[مشاهده متن کامل]

aquatic animals = آبزیان 🐋
predators = درندگان 🐅
crustaceans = سخت پوستان 🦀
molluscs / mollusks = نرم تنان 🐌
insects = حشرات 🦟
arachnids = تنندگان، عنکبوتیان 🕷
arthropods = بندپایان 🦋
birds = پرندگان 🦅
fish = ماهی ها 🐠
echinoderms = خارپوستان
herbivore = جانور گیاه خوار 🐘
carnivore = جانور گوشت خوار 🐆
insectivore =جانور حشره خوار 🕷
omnivore = جانور همه چیز خوار 🐖

بپرس