moiety

/ˈmoɪəti//ˈmoɪəti/

معنی: بخش، نیم، نصف، نیمه، نصفه، عیال، قسمت مساوی
معانی دیگر: (کاشانی) آله، سهم

جمله های نمونه

1. famine killed a moiety of the citizens
قحطی نیمی از شهروندان را کشت.

2. It was not possible to ascertain directly how many halogen moieties had ended up on the football.
[ترجمه گوگل]نمی‌توان مستقیماً مشخص کرد که چند بخش هالوژن به فوتبال رسیده است
[ترجمه ترگمان]امکان نداشت که به طور مستقیم مشخص کند که چگونه بسیاری از نیمه های halogen به فوتبال پایان داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Furthermore, according to the ring-open principle, semicarbazide moiety was used to replace amino heterocycle to get semicarbazide derivatives.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، با توجه به اصل حلقه باز، نیمه کاربازید برای جایگزینی آمینو هتروسیکل برای بدست آوردن مشتقات نیمه کاربازید استفاده شد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، با توجه به اصل موضوع - باز، نیمه semicarbazide برای جایگزینی اسید آمینه برای بدست آوردن مشتقات semicarbazide مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The polysaccharide moiety of glucose oxidase contains N - acetylglucosamine and mannose.
[ترجمه گوگل]بخش پلی ساکارید گلوکز اکسیداز حاوی N - استیل گلوکزامین و مانوز است
[ترجمه ترگمان]بخش polysaccharide of، حاوی N - acetylglucosamine و mannose است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Though adjusting the content and distribution of thioether moiety, we synthesized a series of novel poly (ether ether ketone) containing thioether moiety.
[ترجمه گوگل]با وجود تنظیم محتوا و توزیع قسمت تیو اتر، ما یک سری پلی جدید (اتر کتون) حاوی نصفه تیو اتر سنتز کردیم
[ترجمه ترگمان]اگرچه تنظیم محتوای و توزیع بخش thioether، یک سری از یک سری پلی (اتر اتر اتر)حاوی نیمه thioether را سنتز کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Enzymatic hydrolysis of soybean saponin sugar moiety produces new saponins, containing lower sugar and higher activity.
[ترجمه گوگل]هیدرولیز آنزیمی نیمه قند ساپونین سویا، ساپونین های جدیدی تولید می کند که حاوی قند کمتر و فعالیت بالاتری هستند
[ترجمه ترگمان]هیدرولیز دانه های سویا of سویا، saponins جدیدی تولید می کند که حاوی قند کم تر و فعالیت بالاتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Synthesis of 4-oxadiazole derivatives containing quinoxaline moiety.
[ترجمه گوگل]سنتز مشتقات 4-اگزادیازول حاوی بخش کوینوکسالین
[ترجمه ترگمان]سنتز مشتقات ۴ - oxadiazole حاوی نیمه quinoxaline
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The combination of disc-shaped triphenylene with cholesteryl moiety in one molecule would result in interesting physical properties.
[ترجمه گوگل]ترکیب تری فنیلن دیسکی شکل با نصف کلستریل در یک مولکول به خواص فیزیکی جالبی منجر می شود
[ترجمه ترگمان]ترکیب قطعات دیسک شکل با بخش cholesteryl در یک مولکول منجر به ویژگی های فیزیکی جالب خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The primary structure of globin moiety is determined by the plant genome.
[ترجمه گوگل]ساختار اولیه قسمت گلوبین توسط ژنوم گیاه تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]ساختار اولیه نیمه بیحس توسط ژنوم گیاه تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Iron is released from the heme moiety and either stored in the macrophage as ferritin or hemosiderin, or released into the circulation for transport back to the marrow.
[ترجمه گوگل]آهن از قسمت هِم آزاد می شود و یا به صورت فریتین یا هموسیدرین در ماکروفاژ ذخیره می شود یا برای انتقال به مغز به داخل گردش خون رها می شود
[ترجمه ترگمان]آهن از نیمه heme آزاد می شود و یا در macrophage به عنوان ferritin یا hemosiderin ذخیره می شود و یا در گردش برای انتقال به مغز آزاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The a group at the benzopyran moiety showed reverse photochromic behavior, others were normal photochromic compounds.
[ترجمه گوگل]گروهی در قسمت بنزوپیران رفتار فتوکرومیک معکوس نشان دادند، بقیه ترکیبات فتوکرومیک معمولی بودند
[ترجمه ترگمان]یک گروه در نیمه benzopyran رفتار photochromic معکوس را نشان داد و برخی دیگر ترکیبات photochromic معمولی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The development moiety which is released upon heating is usually a mercaptan.
[ترجمه گوگل]قسمت توسعه ای که پس از گرم شدن آزاد می شود معمولاً مرکاپتان است
[ترجمه ترگمان]بخش توسعه که بر روی گرمایش آزاد می شود معمولا یک mercaptan است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Experimental evidence later suggested that chloride was the actively transported moiety and that sodium followed passively.
[ترجمه گوگل]شواهد تجربی بعداً نشان داد که کلرید قسمتی است که به طور فعال منتقل می شود و سدیم به طور غیرفعال دنبال می شود
[ترجمه ترگمان]مدارک آزمایشی بعدا پیشنهاد کردند که کلرید به طور فعال نیمه منتقل شده است و سدیم به طور منفعلانه دنبال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Controversy exists as to the nature of the toxic moiety within gliadin.
[ترجمه گوگل]در مورد ماهیت بخش سمی در گلیادین اختلاف نظر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بحث و جدل در مورد ماهیت نیمه سمی در داخل gliadin وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخش (اسم)
section, party, region, leg, part, share, portion, sect, lot, division, fate, distribution, precinct, segment, canton, branch, member, zone, district, subregion, department, item, piece, heritage, quarter, borough, parish, sector, parcel, commune, county, riding, moiety, installment, squadron, wing of building

نیم (اسم)
half, moiety

نصف (اسم)
half, moiety

نیمه (اسم)
mid, half, moiety

نصفه (اسم)
half, moiety

عیال (اسم)
spouse, wife, moiety, ranee

قسمت مساوی (اسم)
moiety

تخصصی

[نساجی] بخشی یا قسمتی از مولکول
[ریاضیات] نصفه
[پلیمر] بخش یا قسمتی از مولکول

انگلیسی به انگلیسی

• half, one of the two parts into which a whole is divided

پیشنهاد کاربران

یه بخشی از یه مولکول بزرگتر
پاره مولکول
moiety ( شیمی )
واژه مصوب: تکه
تعریف: در حوزۀ شیمی فیزیک ترکیبات آلی، بخشی از مولکول|||متـ . تکه مولکول
تکه مولکولی
تیره، طایفه
تقریبا
جزء

بپرس