modish

/ˈmoʊdɪʃ//ˈməʊdɪʃ/

معنی: شیک، مدپرست
معانی دیگر: رجوع شود به: fashionable

جمله های نمونه

1. Moral virtues were a cunningly indirect alibi for modish economic vices.
[ترجمه گوگل]فضایل اخلاقی به طرزی حیله گرانه غیرمستقیم برای رذیلت های اقتصادی ناچیز بود
[ترجمه ترگمان]فضایل اخلاقی بهانه ای بود غیرمستقیم برای رفع معایب اقتصادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She sits there, nearly crushing the spindly, modish bench some twee designer has deemed appropriate for business chitchat.
[ترجمه گوگل]او آنجا می نشیند و تقریباً نیمکت شیک و شیک را خرد می کند که برخی از طراحان تویی آن را برای گفتگوهای تجاری مناسب می دانند
[ترجمه ترگمان]او آنجا می نشیند، نزدیک به خرد کردن یک نیمکت دراز و دراز و ظریف، برخی از طراحان twee برای کاره ای تجاری مناسب بنظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is always crazy at modish things.
[ترجمه گوگل]او همیشه دیوانه چیزهای مدرن است
[ترجمه ترگمان] اون همیشه توی کارای modish دیوونه بازی در میاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It has emerged from the realms of sub-culture into the mainstream, and may yet, via Viz, be modish.
[ترجمه گوگل]از قلمروهای خرده فرهنگ به جریان اصلی ظهور کرده است، و ممکن است هنوز، از طریق Viz، مدرن باشد
[ترجمه ترگمان]آن برگرفته از قلمرو فرهنگ فرعی به جریان اصلی است و ممکن است، از طریق Viz، modish باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They also favor the natural and contemporary floral bouquet that are fashionable and modish.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین از دسته گل های طبیعی و امروزی که شیک و شیک هستند، طرفداری می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین به نفع دسته گل طبیعی و معاصر هستند که مد روز و modish هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Brief figuring style, neat and spiffy prints in and fashionable narrow design show your modish feelings.
[ترجمه گوگل]استایل کوتاه، چاپ‌های شیک و شیک و طراحی باریک شیک، احساسات شیک شما را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]روش محاسبه مختصر، نقاشی های تمیز و spiffy در طراحی باریک و مد روز، احساسات modish را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Brief figuring style, neat and spiffy prints in front, and fashionable narrow design show your modish feelings.
[ترجمه گوگل]استایل مختصر، طرح‌های شیک و شیک جلو، و طراحی شیک باریک، احساسات شیک شما را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]یک روش محاسبه مختصر، نقاشی های تمیز و تمیز در جلو، و طراحی محدود مد روز، احساسات modish را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His place really looks lived in — noting expensive or modish just to impress people.
[ترجمه گوگل]مکان او واقعاً در آن زندگی شده به نظر می رسد - توجه به گران یا شیک بودن فقط برای تحت تأثیر قرار دادن مردم
[ترجمه ترگمان]محل او واقعا با دقت نگاه می کند - با توجه به گران بودن یا modish صرفا برای تحت تاثیر قرار دادن مردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eagleman has puckish, neatly carved features, with a lantern jaw and modish sideburns.
[ترجمه گوگل]ایگلمن دارای ویژگی های شیک و منظمی است که دارای فک فانوس و لبه های شیک است
[ترجمه ترگمان]Eagleman، خطوط چهره تراشیده و تراشیده و خط ریش و خط ریش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیک (صفت)
smart, suave, scrumptious, snappy, trig, swell, swagger, chic, stylish, fashionable, finicky, dapper, dinky, finical, modish

مدپرست (صفت)
modish

انگلیسی به انگلیسی

• stylish, fashionable
something that is modish is fashionable; a literary word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Fashionable or stylish, often in a trendy way 👗
🔍 مترادف: Stylish
✅ مثال: The boutique sold modish clothing that appealed to young professionals

بپرس