اصلاح هم معنی میده
مثال:modifying activities or environments
اصلاح فعالیت هایامحیط ها
مثال:modifying activities or environments
اصلاح فعالیت هایامحیط ها
تغییردهنده
برای مثال:
Modifying enzymes
آنزیم های تغییردهنده
( در رشته زیست شناسی مولکولی )
برای مثال:
آنزیم های تغییردهنده
( در رشته زیست شناسی مولکولی )
modifying equation به معنای حل معادله
تغیردادن
تشدید کننده
تعدیل کننده
تغییر ( بالا و پایین کردن )
اصلاح
ارتقا دادن