modernization

/ˌmɑːdərnəˈzeɪʃn̩//ˌmɒdənaɪˈzeɪʃn̩/

معنی: تکمیل، نوسازی، نوپردازی، نوین گری
معانی دیگر: نوسازی، نوپردازی، نوین گری

جمله های نمونه

1. the modernization of the country's tax system
مدرن کردن نظام مالیاتی کشور

2. International competition is a spur to modernization.
[ترجمه گوگل]رقابت بین المللی محرکی برای نوسازی است
[ترجمه ترگمان]رقابت بین المللی محرکی برای مدرن سازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The modernization of the industry was phased over a 20-year period.
[ترجمه گوگل]نوسازی این صنعت طی یک دوره 20 ساله به تدریج انجام شد
[ترجمه ترگمان]مدرن سازی صنعت در طول یک دوره ۲۰ ساله به مرحله اجرا گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Modernization is the key to speed up our agricultural development.
[ترجمه گوگل]نوسازی کلید تسریع توسعه کشاورزی ما است
[ترجمه ترگمان]مدرن سازی کلید سرعت بخشیدن به توسعه کشاورزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The modernization of the industry was phased over at 20 - year period.
[ترجمه گوگل]نوسازی صنعت در دوره 20 ساله به تدریج انجام شد
[ترجمه ترگمان]مدرن سازی صنعت در دوره ۲۰ ساله به مرحله اجرا گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The firm is pressing ahead with the modernization plan.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال اجرای طرح نوسازی است
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال حاضر با برنامه مدرن سازی دست و پنجه نرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All attempts at modernization were stamped on by senior officials.
[ترجمه گوگل]تمام تلاش‌ها برای مدرن‌سازی توسط مقامات ارشد مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تمام تلاش ها برای نوسازی توسط مقامات ارشد بر پا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We must achieve modernization of science and technology, otherwise we will lag behind other nations.
[ترجمه گوگل]ما باید به نوسازی علم و فناوری برسیم وگرنه از سایر ملت ها عقب می مانیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به مدرن سازی علم و فن آوری دست یابیم، در غیر این صورت از کشورهای دیگر عقب خواهیم ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Modernization Modernization theories of the global system are largely based on the distinction between the traditional and the modern.
[ترجمه گوگل]مدرنیزاسیون تئوری های مدرنیزاسیون نظام جهانی عمدتاً مبتنی بر تمایز بین سنتی و مدرن است
[ترجمه ترگمان]مدرن سازی کردن نظریه های مدرن سازی سیستم جهانی تا حد زیادی براساس تمایز بین سنتی و مدرن صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To Yacouba the new watchwords of democracy and modernization are vast improvements on the furore of the Revolution.
[ترجمه گوگل]از نظر یاکوبا، کلیدواژه های جدید دموکراسی و مدرنیزاسیون پیشرفت های گسترده ای در خشم انقلاب است
[ترجمه ترگمان]برای فرو بردن شعارهای جدید دموکراسی و نوسازی، پیشرفت های گسترده ای در مورد خشم انقلاب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Liberal approaches to modernization are closely linked to economic globalization.
[ترجمه گوگل]رویکردهای لیبرال به مدرنیزاسیون ارتباط تنگاتنگی با جهانی شدن اقتصادی دارند
[ترجمه ترگمان]رویکردهای لیبرال برای مدرنیزه کردن ارتباط نزدیکی با جهانی سازی اقتصادی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Modernization has marched across the land from Messina to Marsala.
[ترجمه گوگل]مدرنیزاسیون در سراسر سرزمین از مسینا تا مارسالا راهپیمایی کرده است
[ترجمه ترگمان]مدرن سازی در سراسر این سرزمین از مسینا گرفته تا Marsala ادامه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If modernization carries the seeds of freedom, then modernization will have to wait!
[ترجمه گوگل]اگر مدرنیزاسیون بذر آزادی را به همراه دارد، مدرنیزاسیون باید منتظر بماند!
[ترجمه ترگمان]اگر مدرنیزه کردن بذر آزادی را داشته باشد، پس مدرن سازی باید صبر کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Modernization and industrialization have contributed to later marriages, for example, as have improvements in educational and employment opportunities for women.
[ترجمه گوگل]برای مثال، مدرن‌سازی و صنعتی‌سازی به ازدواج‌های بعدی کمک کرده است، به‌عنوان مثال، بهبود فرصت‌های تحصیلی و شغلی برای زنان
[ترجمه ترگمان]برای مثال مدرن سازی و صنعتی سازی در ازدواج های بعدی مشارکت داشته اند، به عنوان مثال، پیشرفت در فرصت های آموزشی و اشتغال زنان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکمیل (اسم)
improvement, fulfillment, completion, repletion, supplementation, complementarity, modernization

نوسازی (اسم)
novation, modernization, renovation, instauration, reconstruction, rehabilitation

نوپردازی (اسم)
modernization, neology

نوین گری (اسم)
modernization

تخصصی

[ریاضیات] نو سازی

انگلیسی به انگلیسی

• advancement; process of becoming modern (also modernisation)

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: نوینیزش

⚫ نگارش به خط لاتین: Novinizesh

⚫ آمیخته از: نوین ( modern ) و �‍یز� ( ize ) و �‍ِش� ( ation )
...
[مشاهده متن کامل]


⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : modernize
✅️ اسم ( noun ) : modernization / modernity / modernism / modernist
✅️ صفت ( adjective ) : modern / modernistic / modernist
✅️ قید ( adverb ) : _
یا مُدرن می توانیم بگوییم یا نُوین.
Modern =
مدرن/نوین
Modernly =
مدرنانه/نوینانه
Modernity =
مدرنگی/نوینی/نوینگی
Modernize =
مدرنیدن/نوینیدن
Modernizing =
مدرنیدن، مدرنان/نوینیدن، نوینان
...
[مشاهده متن کامل]

مُدرنان مانند خندان ( کسی که میخنند = چیزی که می مدرند )
Modernizer =
مدرننده/نویننده
Modernized =
مدرنیده/نوینیده
Modernization =
مدرنش/نوینش/مدرن سازی، نوین سازی
Modernness =
مدرنیَّت/نوینیَّت
Modernism =
مدرنگرایی/نوینگرایی
Modernist =
مدرنگرا/نوینگرا
*Modernistize =
مدرنگرایاندن/نوینگرایاندن
*Modernistized =
مدرنگرایانده/نوینگرایانده
*Modernistizaion =
مدرنگرایانش/نوینگرایانش
Modernistic =
مدرنگرایک/نوینگراییک
Modernisticize = مدرنگرایکاندن/ نوینگرایکاندن
*Modernisticizer =
مدرنگرایکاننده/نونیگراییکاننده
*Modernisticized =
مدرنگرایکانده/نوینگرایکانده
*Modernisticization =
مدرنگرایکانش/نونینگرایکانش
*Modernistical =
مدرنگرایین/نوینگرایین
*Modernistically =
مدرنگرایینانه/نوینگرایینانه
*Modernisticalize =
مدرنگرایینیدن/نونینگرایینیدن
*Modernisticalizer =
مدرنگراییننده/نونیگراییننده
*Modernisticalized =
مدرنگرایینیده/نونیگرایینیده
*Modernisticalization =
مدرنگرایینش/نوینگرایینش
آن واژه هایی که با ستاره = * مشخص شده، بدین معنی ایه که یا اصلا در زبان وجود نداره، یا به ندرت بکار میره.

مدرن سازی، نوین سازی
تجدد
نوگرایی

بپرس