modernist

/ˈmɑːdərnəst//ˈmɒdənɪst/

معنی: نوگرا، نوین گرا
معانی دیگر: نوگرا، نوین گرا

جمله های نمونه

1. Prince Charles condemned the assertively modernist style of architecture.
[ترجمه گوگل]شاهزاده چارلز سبک معماری قاطعانه مدرنیستی را محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده چارلز سبک مدرنیست assertively را محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Modernist architecture tries to conquer nature instead of working with it.
[ترجمه گوگل]معماری مدرنیستی به جای کار با طبیعت، سعی در تسخیر طبیعت دارد
[ترجمه ترگمان]معماری Modernist سعی می کند به جای کار کردن با آن، طبیعت را فتح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Modernist artists increasingly transgressed boundaries and borders in what appears to have been an intellectual, physical and spiritual restlessness.
[ترجمه گوگل]هنرمندان مدرنیست به طور فزاینده ای از مرزها و مرزها تجاوز کردند که به نظر می رسد یک بی قراری فکری، جسمی و روحی بوده است
[ترجمه ترگمان]هنرمندان Modernist مرزها و مرزه ای خود را به گونه ای فزاینده مورد تجاوز قرار می دهند که به نظر می رسد بی قراری ذهنی، فیزیکی و معنوی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The various modernist languages upon which some postwar works depend were those evolved by the mid 1920s.
[ترجمه گوگل]زبان‌های مختلف مدرنیستی که برخی از آثار پس از جنگ به آنها وابسته است، زبان‌هایی بودند که در اواسط دهه 1920 تکامل یافتند
[ترجمه ترگمان]زبان های مدرن مختلفی که پس از پس از جنگ در آن کار می کنند، به آن هایی هستند که تا اواسط دهه ۱۹۲۰ تکامل یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One might be interested in modernist writing and another in science fiction, for example.
[ترجمه گوگل]برای مثال ممکن است یکی به نویسندگی مدرنیستی علاقه مند باشد و دیگری به داستان های علمی تخیلی
[ترجمه ترگمان]برای مثال ممکن است فرد علاقه مند به نوشتن modernist و دیگری در داستان های علمی تخیلی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Modernist cinema is cast in a Brechtian mould of distantiation and bears formalist characteristics.
[ترجمه گوگل]سینمای مدرنیستی در قالبی برشتی از فاصله‌گیری قرار گرفته و دارای ویژگی‌های فرمالیستی است
[ترجمه ترگمان]سینمای Modernist در یک قالب Brechtian از distantiation ساخته شده است و دارای ویژگی های فرمالیستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The very radical autonomy of modernist cultural forms makes their social or social-historical explanation an extremely difficult pursuit.
[ترجمه گوگل]خودمختاری بسیار رادیکال اشکال فرهنگی مدرنیستی، تبیین اجتماعی یا اجتماعی-تاریخی آنها را به یک پیگیری بسیار دشوار تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]استقلال بسیار افراطی شکل های فرهنگی مدرن، توضیح تاریخی و اجتماعی آن ها را یک تعقیب بسیار دشوار می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The great modernist poet Wallace Stevens supported himself as an executive at a Hartford insurance company.
[ترجمه گوگل]شاعر مدرنیست بزرگ والاس استیونز از خود به عنوان مدیر اجرایی در یک شرکت بیمه هارتفورد حمایت می کرد
[ترجمه ترگمان]والاس استیونز، شاعر modernist بزرگ، از خود به عنوان یک مدیر اجرایی در شرکت بیمه Hartford استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hence Derrida's poststructuralism challenged the modernist and autonomous science of autonomous linguistic structures of Saussure and Barthes.
[ترجمه گوگل]از این رو پساساختارگرایی دریدا علم مدرنیستی و خودمختار ساختارهای زبانی خودمختار سوسور و بارت را به چالش کشید
[ترجمه ترگمان]از این رو، poststructuralism دریدا، علم مدرن و خود مختار ساختارهای زبانی مستقل از سوسور و بارت را به چالش می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Though designed by the master modernist, Richard Meier, Getty Center appears intentionally tethered to the past.
[ترجمه گوگل]اگرچه مرکز گتی توسط استاد مدرنیست، ریچارد مایر طراحی شده است، اما به نظر می رسد که عمداً به گذشته متصل است
[ترجمه ترگمان]این مرکز هر چند که توسط هنرمند master، ریچارد میر، طراحی شده است، به صورت عمدی به گذشته محدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Although Atkinson was a modernist in principle, he was also capable of building in the true Arts and Crafts tradition.
[ترجمه گوگل]اگرچه اتکینسون اصولاً یک مدرنیست بود، اما او همچنین قادر به ساختن سنت واقعی هنر و صنایع دستی بود
[ترجمه ترگمان]اگرچه اتکینسون یکی از اصول modernist بود، او همچنین قادر به ساختن در سنت هنرهای واقعی و سنتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But like striking modernist architecture, there's real elegance in that starkness .
[ترجمه گوگل]اما مانند معماری برجسته مدرنیستی، ظرافت واقعی در این ظلمت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما مانند معماری مدرن مدرن، ظرافت واقعی در آن starkness وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The chief aesthetic charge against the art works was that their characteristically modernist expressionist distortions failed to conform to a naturalistic realism.
[ترجمه گوگل]اتهام اصلی زیبایی‌شناختی علیه آثار هنری این بود که تحریف‌های اکسپرسیونیستی مدرنیستی آن‌ها با رئالیسم طبیعت‌گرایانه مطابقت نداشت
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین اتهام زیبایی شناختی در برابر آثار هنری این بود که distortions modernist انتزاعی آن ها در تطبیق با a طبیعی شکست خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This new sort of avant-garde promotes, not heterodoxy and modernist autonomization, but orthodoxy and dis-autonomization.
[ترجمه گوگل]این نوع جدید آوانگارد، نه خودگردانی هترودوکسی و مدرنیستی، بلکه ارتدوکسی و عدم خودمختاری را ترویج می کند
[ترجمه ترگمان]این نوع جدید آوانگارد را ترویج می دهد، نه heterodoxy و autonomization مدرن، بلکه اصیل آیینی و dis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوگرا (اسم)
modernist

نوین گرا (اسم)
modernist

انگلیسی به انگلیسی

• modern, innovator, modernizer; advocate of modernism
modernist means relating to the ideas and methods of modern art; a technical term.
a modernist is an artist who uses the ideas and methods of modern art; a technical term.

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: نوینگرا

⚫ نگارش به خط لاتین: Novingerā

⚫ آمیخته از: نوین ( modern ) و �گِرا� ( ist )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

نوگرا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : modernize
✅️ اسم ( noun ) : modernization / modernity / modernism / modernist
✅️ صفت ( adjective ) : modern / modernistic / modernist
✅️ قید ( adverb ) : _
modernist ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: نوگرا
تعریف: هنرمندی که آثار خود را به شیوۀ نوگرایی خلق کند
یا مُدرن می توانیم بگوییم یا نُوین.
Modern =
مدرن/نوین
Modernly =
مدرنانه/نوینانه
Modernity =
مدرنگی/نوینی/نوینگی
Modernize =
مدرنیدن/نوینیدن
Modernizing =
مدرنیدن، مدرنان/نوینیدن، نوینان
...
[مشاهده متن کامل]

مُدرنان مانند خندان ( کسی که میخنند = چیزی که می مدرند )
Modernizer =
مدرننده/نویننده
Modernized =
مدرنیده/نوینیده
Modernization =
مدرنش/نوینش/مدرن سازی، نوین سازی
Modernness =
مدرنیَّت/نوینیَّت
Modernism =
مدرنگرایی/نوینگرایی
Modernist =
مدرنگرا/نوینگرا
*Modernistize =
مدرنگرایاندن/نوینگرایاندن
*Modernistized =
مدرنگرایانده/نوینگرایانده
*Modernistizaion =
مدرنگرایانش/نوینگرایانش
Modernistic =
مدرنگرایک/نوینگراییک
Modernisticize = مدرنگرایکاندن/ نوینگرایکاندن
*Modernisticizer =
مدرنگرایکاننده/نونیگراییکاننده
*Modernisticized =
مدرنگرایکانده/نوینگرایکانده
*Modernisticization =
مدرنگرایکانش/نونینگرایکانش
*Modernistical =
مدرنگرایین/نوینگرایین
*Modernistically =
مدرنگرایینانه/نوینگرایینانه
*Modernisticalize =
مدرنگرایینیدن/نونینگرایینیدن
*Modernisticalizer =
مدرنگراییننده/نونیگراییننده
*Modernisticalized =
مدرنگرایینیده/نونیگرایینیده
*Modernisticalization =
مدرنگرایینش/نوینگرایینش
آن واژه هایی که با ستاره = * مشخص شده، بدین معنی ایه که یا اصلا در زبان وجود نداره، یا به ندرت بکار میره.

بپرس