1. This professor acts so priggishly -- like a moderator with a gavel!
[ترجمه گوگل]این پروفسور بسیار پرخاشگر عمل میکند -- مثل یک ناظم با یک گاو!
[ترجمه ترگمان]این استاد مانند یک تعدیل کننده با چکش عمل می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این استاد مانند یک تعدیل کننده با چکش عمل می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. An independent moderator should be appointed to oversee the negotiations.
[ترجمه گوگل]باید یک ناظم مستقل برای نظارت بر مذاکرات تعیین شود
[ترجمه ترگمان]یک میانجی مستقل باید برای نظارت بر مذاکرات منصوب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک میانجی مستقل باید برای نظارت بر مذاکرات منصوب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The moderator invoked a rule causing the debate to be ended.
[ترجمه گوگل]مجری به قاعده ای استناد کرد که باعث شد بحث خاتمه یابد
[ترجمه ترگمان]میانجی یک قانون را احضار کرد که باعث شد بحث خاتمه یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میانجی یک قانون را احضار کرد که باعث شد بحث خاتمه یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I am not proposing him for Moderator, but I am pressing his case.
[ترجمه گوگل]من او را برای مدیر پیشنهاد نمی کنم، اما به پرونده او فشار می دهم
[ترجمه ترگمان]من قصد ندارم از او خواستگاری کنم، اما موضوع را تحت فشار قرار می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من قصد ندارم از او خواستگاری کنم، اما موضوع را تحت فشار قرار می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The moderator for this meeting Eric Hughes, tries to quiet the cacophony of loud, opinionated voices.
[ترجمه گوگل]مدیر این جلسه، اریک هیوز، تلاش می کند تا صدای ناهنجار صداهای بلند و صاحب نظر را خاموش کند
[ترجمه ترگمان]مشاور این جلسه، اریک هیوز، سعی می کند صدای cacophony صداهای بلند و opinionated را آرام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشاور این جلسه، اریک هیوز، سعی می کند صدای cacophony صداهای بلند و opinionated را آرام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It all depends on the moderator, who is rarely paid for the service.
[ترجمه گوگل]همه چیز به ناظم بستگی دارد که به ندرت برای این سرویس پولی دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]همه اینها به یک میانجی بستگی دارد که به ندرت برای خدمات هزینه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه اینها به یک میانجی بستگی دارد که به ندرت برای خدمات هزینه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. One moderator will be the team leader and will co-ordinate the work of the team.
[ترجمه گوگل]یک ناظم رهبر تیم خواهد بود و کار تیم را هماهنگ می کند
[ترجمه ترگمان]یک میانجی رهبر تیم خواهد بود و کار تیم را هماهنگ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک میانجی رهبر تیم خواهد بود و کار تیم را هماهنگ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He is a former moderator of the General Assembly.
[ترجمه گوگل]او مدیر سابق مجمع عمومی است
[ترجمه ترگمان]او رئیس سابق مجمع عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او رئیس سابق مجمع عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Dole passed up two thinly veiled invitations by moderator Jim Lehrer to address so-called character issues.
[ترجمه گوگل]دول دو دعوت با حجاب نازک توسط ناظم جیم لرر را برای پرداختن به مسائل به اصطلاح شخصیت ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]دول دو دعوت غیر رسمی را به وسیله میانجی جیم Lehrer برای رسیدگی به مسائل مربوط به شخصیت به تصویب رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دول دو دعوت غیر رسمی را به وسیله میانجی جیم Lehrer برای رسیدگی به مسائل مربوط به شخصیت به تصویب رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Moderator: the number of reports about the question and answers.
[ترجمه گوگل]مجری: تعداد گزارش های مربوط به پرسش و پاسخ
[ترجمه ترگمان]مجری: تعداد گزارش ها در مورد سوال و جواب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مجری: تعداد گزارش ها در مورد سوال و جواب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Moderator: You see how the one-night stand?
[ترجمه گوگل]مجری: می بینید که وضعیت یک شب چگونه است؟
[ترجمه ترگمان]می بینی که اون شب چطوری بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می بینی که اون شب چطوری بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Heavy water (D2O) is the most feasible moderator and coolant in nuclear-fission reactors while deuterium (D) will be the nuclear fuel for thermonuclear fusion in the distant future.
[ترجمه گوگل]آب سنگین (D2O) عملیترین تعدیلکننده و خنککننده در راکتورهای شکافت هستهای است در حالی که دوتریوم (D) سوخت هستهای برای همجوشی حرارتی هستهای در آیندهای دور خواهد بود
[ترجمه ترگمان]آب سنگین یکی از موثرترین moderator و سردکننده در رآکتورهای شکافت هسته ای است، در حالی که دوتریوم (D)سوخت هسته ای برای گداخت هسته ای در آینده دور خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آب سنگین یکی از موثرترین moderator و سردکننده در رآکتورهای شکافت هسته ای است، در حالی که دوتریوم (D)سوخت هسته ای برای گداخت هسته ای در آینده دور خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Forum's announcements, suggestions, questions, exchange links, moderator applications are all here ~!
[ترجمه گوگل]اطلاعیه های انجمن، پیشنهادات، سوالات، لینک های تبادل، برنامه های ناظر همه اینجا هستند ~!
[ترجمه ترگمان]اعلامیه، پیشنهادها، سوالات، پیوندهای ارزی، برنامه های تعدیل کننده همه اینجا هستند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اعلامیه، پیشنهادها، سوالات، پیوندهای ارزی، برنامه های تعدیل کننده همه اینجا هستند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید