mobile phone

جمله های نمونه

1. The mobile phone business was actually his bread and butter.
[ترجمه عرفان کوه‌پیمان] کَسبار تلفن همراه در واقع نان و کره اش بود.
|
[ترجمه گوگل]تجارت تلفن همراه در واقع نان و کره او بود
[ترجمه ترگمان]کسب وکار تلفن همراه در واقع نان و کره او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Just then, his mobile phone rang.
[ترجمه گوگل]همون موقع موبایلش زنگ خورد
[ترجمه ترگمان]در همان لحظه تلفن همراهش زنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They invested heavily in 3G mobile phone networks.
[ترجمه عرفان کوه‌پیمان] آنها بسیار زیاد در نتکارهای تلفن همراه 3G سرمایذاردند.
|
[ترجمه گوگل]آنها سرمایه گذاری زیادی در شبکه های تلفن همراه 3G کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به شدت در شبکه های تلفن همراه ۳ G سرمایه گذاری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A company car and a mobile phone are some of the perks that come with the job.
[ترجمه گوگل]یک ماشین شرکتی و یک تلفن همراه از جمله مزایایی است که با این کار همراه است
[ترجمه ترگمان]یک ماشین شرکت و یک تلفن همراه برخی از مزایایی هستند که با این شغل می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He forgot the charger for his mobile phone.
[ترجمه گوگل]شارژر موبایلش را فراموش کرد
[ترجمه ترگمان]او شارژر تلفن همراهش را فراموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We managed to raise him on his mobile phone.
[ترجمه گوگل]موفق شدیم او را با تلفن همراهش بزرگ کنیم
[ترجمه ترگمان]ما توانستیم او را با تلفن همراه خود بزرگ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The robber grabbed the mobile phone away from the woman.
[ترجمه گوگل]سارق گوشی موبایل را از دست زن گرفت
[ترجمه ترگمان]دزد تلفن همراه را از زن گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I bought myself a mobile phone and joined the other suits on the train to the City.
[ترجمه FATEMEH] من برای خودم تلفن همراه خریدم و با لباس هایی ب قطار شهر پیوستم
|
[ترجمه گوگل]برای خودم یک تلفن همراه خریدم و به لباس های دیگر قطار به شهر پیوستم
[ترجمه ترگمان]من برای خودم یک تلفن همراه خریدم و با لباس های دیگر در قطار به شهر پیوستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A mobile phone was clamped to her ear.
[ترجمه گوگل]یک موبایل به گوشش چسبیده بود
[ترجمه ترگمان]گوشی موبایل به گوشش چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I borrowed my wife's mobile phone last week and a text arrived from another man.
[ترجمه گوگل]هفته پیش موبایل همسرم را قرض گرفتم و از مرد دیگری پیامکی رسید
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته تلفن همراه همسرم را قرض گرفتم و یک متن از یک مرد دیگر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I always keep my mobile phone within arm's reach.
[ترجمه ...] من همیشه تلفن همراه خود را در دسترس قرار می دهم
|
[ترجمه گوگل]من همیشه تلفن همراهم را در دسترس دارم
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A mobile phone makes you contactable wherever you are.
[ترجمه گوگل]تلفن همراه شما را در هر کجا که هستید قابل تماس می کند
[ترجمه ترگمان]تلفن همراه شما را به هر جایی که هستید تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The bubble has finally burst in the mobile phone industry.
[ترجمه گوگل]بالاخره حباب در صنعت تلفن همراه ترکید
[ترجمه ترگمان]حباب در نهایت در صنعت تلفن همراه منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His latest toy is a mobile phone.
[ترجمه گوگل]آخرین اسباب بازی او یک تلفن همراه است
[ترجمه ترگمان]آخرین اسباب بازی او یک تلفن همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] تلفن همراه

انگلیسی به انگلیسی

• cellular phone, cellular telephone, cordless portable telephone that transmits signals via microwave frequencies

پیشنهاد کاربران

تلفن همراه
mobile phone بیشتر در British کاربرد دارد
اما cell phone در American
mobile phone
mobile phone ( عمومی )
واژه مصوب: تلفن همراه
تعریف: دستگاه تلفن قابل حمل بدون سیمی که با استفاده از امواج رادیویی، ارتباط تلفنی بین دو نقطه را برقرار سازد
موبایل، تلفن همراه
تلفن همراه

بپرس