🔸 معادل فارسی:
هنر ترکیب نوشیدنی / نوشیدنی سازی خلاق / کوکتل سازی حرفه ای
در زبان محاوره ای:
هنر درست کردن کوکتل، ترکیب گر نوشیدنی، استاد بار
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( هنری – تخصصی ) :**
دانش و مهارت ترکیب نوشیدنی ها ( معمولاً الکلی ) با هدف خلق طعم، بافت، و تجربه ی خاص—شامل شناخت مواد، تکنیک ها، ابزارها، و زیبایی شناسی.
مثال: Mixology is about balancing flavors and presentation.
ترکیب نوشیدنی ها یعنی تعادل بین طعم و ظاهر.
2. ** ( فرهنگی – حرفه ای ) :**
در دنیای مدرن، mixology نماد خلاقیت در بارها و رستوران هاست—جایی که �mixologist� به عنوان هنرمند نوشیدنی شناخته می شه، نه صرفاً �bartender�.
مثال: The mixologist created a smoky lavender gin cocktail.
ترکیب کننده نوشیدنی هایه کوکتل جین با طعم اسطوخودوس دودی درست کرد.
3. ** ( تجربی – آموزشی ) :**
در کلاس ها، مسابقات، و رویدادهای تخصصی، mixology به عنوان یک مهارت قابل آموزش و رقابتی مطرحه—با تمرکز بر نوآوری، تکنیک، و داستان پردازی طعمی.
مثال: The resort offers mixology classes for guests.
اون اقامتگاه کلاس های مهارت ترکیب نوشیدنی ها برای مهمونا برگزار می کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
cocktail craft – drink design – bar artistry – beverage innovation
هنر ترکیب نوشیدنی / نوشیدنی سازی خلاق / کوکتل سازی حرفه ای
در زبان محاوره ای:
هنر درست کردن کوکتل، ترکیب گر نوشیدنی، استاد بار
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( هنری – تخصصی ) :**
دانش و مهارت ترکیب نوشیدنی ها ( معمولاً الکلی ) با هدف خلق طعم، بافت، و تجربه ی خاص—شامل شناخت مواد، تکنیک ها، ابزارها، و زیبایی شناسی.
مثال: Mixology is about balancing flavors and presentation.
ترکیب نوشیدنی ها یعنی تعادل بین طعم و ظاهر.
2. ** ( فرهنگی – حرفه ای ) :**
در دنیای مدرن، mixology نماد خلاقیت در بارها و رستوران هاست—جایی که �mixologist� به عنوان هنرمند نوشیدنی شناخته می شه، نه صرفاً �bartender�.
مثال: The mixologist created a smoky lavender gin cocktail.
ترکیب کننده نوشیدنی هایه کوکتل جین با طعم اسطوخودوس دودی درست کرد.
3. ** ( تجربی – آموزشی ) :**
در کلاس ها، مسابقات، و رویدادهای تخصصی، mixology به عنوان یک مهارت قابل آموزش و رقابتی مطرحه—با تمرکز بر نوآوری، تکنیک، و داستان پردازی طعمی.
مثال: The resort offers mixology classes for guests.
اون اقامتگاه کلاس های مهارت ترکیب نوشیدنی ها برای مهمونا برگزار می کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم misc /mix
📌 این ریشه، معادل "mix" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "mix" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 mix: to ‘blend’ things together
🔘 mixture: a ‘mix’ of different substances
🔘 miscellaneous: consisting of ‘mixed’ kinds
🔘 promiscuous: ‘mixed’ together indiscriminately
🔘 immiscible: not able to be ‘mixed’
🔘 intermix: to ‘mix’ among each other
🔘 miscibility: the capacity for being ‘mixed’
🔘 mixology: the craft of ‘mixing’ drinks
🔘 premix: to ‘mix’ beforehand
🔘 admix: to ‘mix’ with something else
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم misc /mix
📌 این ریشه، معادل "mix" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "mix" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال: