mixed up
/ˌmɪkst ˈʌp//ˌmɪkst ˈʌp/
انگلیسی به انگلیسی
if you are mixed up, you are confused.
if you are mixed up in a crime or a scandal, you are involved in it.
if things get mixed up, they get out of order.
پیشنهاد کاربران
اشتباه گرفتن چیز با دیگری.
کسی که از مشکلات روانی رنج می برد.
قاطی کردن
گیج شدن
درگیر ( چیزی که مشکوک یا نادرست تلقی می شود )
کسی که از مشکلات روانی رنج می برد.
قاطی کردن
گیج شدن
درگیر ( چیزی که مشکوک یا نادرست تلقی می شود )
درگیر شدن / در افتادن.
دست داشتن در جرم/ توطئه و. . .
گیج
آمیخته با/به
گیج ؛ بهم ریخته
# He's just a mixed up kid
# He was all mixed up after the accident
# The papers on his desk were mixed up
از کار افتادن چیزی - خراب شدن - غیر قابل استفاده بودن
To get out of order=To get mixed up
گیج _اشتباهی گرفتن
حیران
درهم
قاطی
قاطی
گیج شدن
گیج شدن
سر در گم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)