mixed media

/ˌmɪkst ˈmiːdiə//ˌmɪkst ˈmiːdiə/

(به کار بردن مداد شمعی و رنگ و آبرنگ و غیره در یک نقاشی) نقاشی آمیخته

جمله های نمونه

1. Her mixed media watercolors show humans transmuting into beasts, in strange landscapes full of foreboding.
[ترجمه گوگل]آبرنگ‌های ترکیبی او انسان‌ها را در حال تبدیل شدن به جانوران در مناظر عجیب و غریب پر از پیش‌بینی نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]در آنجا تابلوهای آب رنگ کاری او انسان ها را در حال تبدیل شدن به جانوران و در مناظر عجیب و غریب از اضطراب نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Josef Heman, Miner in a Landscape, 195 mixed media.
[ترجمه گوگل]جوزف هیمن، معدنچی در یک منظره، 195 رسانه ترکیبی
[ترجمه ترگمان]جوزف Heman، Miner در یک منظره، ۱۹۵ رسانه مختلف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mixed media: Those were the buzzwords for styles that combined several materials.
[ترجمه گوگل]رسانه‌های ترکیبی: اینها کلمات کلیدی برای سبک‌هایی بودند که چندین ماده را با هم ترکیب می‌کردند
[ترجمه ترگمان]رسانه های ترکیبی: این ها the برای سبک هایی هستند که مواد مختلفی را ترکیب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sally uses mixed media and is still experimenting with other materials.
[ترجمه گوگل]سالی از رسانه های ترکیبی استفاده می کند و هنوز در حال آزمایش با مواد دیگر است
[ترجمه ترگمان]سلی از رسانه های ترکیبی استفاده می کند و هنوز در حال آزمایش با مواد دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Markers lend themselves in particular to mixed media sketching and to mixed media artwork for reproduction in print.
[ترجمه گوگل]نشانگرها به ویژه خود را به طراحی رسانه های ترکیبی و آثار هنری ترکیبی برای بازتولید در چاپ می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور خاص خود را به طراحی رسانه های گروهی و طراحی آثار هنری رسانه ای برای تولید مثل چاپ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mixed media such as newspaper and magazine clippings and original drawings executed by the artist create these combines.
[ترجمه گوگل]رسانه های ترکیبی مانند بریده های روزنامه و مجلات و نقاشی های اصلی که توسط هنرمند اجرا شده است این ترکیب ها را ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]رسانه های ترکیبی از جمله بریده روزنامه و مجله و نقاشی های اصلی که توسط هنرمند اجرا می شوند این ترکیب را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Shunt valve used to separate categories distribution or mixed media.
[ترجمه گوگل]شیر شنت که برای جداسازی دسته بندی توزیع یا ترکیبی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]شیر Shunt برای جداسازی دسته ها یا رسانه های ترکیبی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her media included photography, video art, sound and mixed media.
[ترجمه گوگل]رسانه های او شامل عکاسی، ویدئو آرت، صدا و میکس مدیا بود
[ترجمه ترگمان]رسانه او شامل عکاسی، هنر ویدیو، صدا و رسانه های ترکیبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His bold and colorful semi - abstract mixed media paintings express the power of the human spirit.
[ترجمه گوگل]نقاشی های رنگارنگ و نیمه انتزاعی ترکیبی او بیانگر قدرت روح انسان است
[ترجمه ترگمان]نقاشی های bold رنگارنگ و رنگارنگ او قدرت روح انسان را ابراز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My work includes mixed media, paintings and digital collages.
[ترجمه گوگل]کارهای من شامل ترکیبی، نقاشی و کلاژ دیجیتال است
[ترجمه ترگمان]کار من شامل رسانه های ترکیبی، نقاشی ها و collages دیجیتال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her work is mixed media which means acrylic paint, house paint, paper, and bird poop donated by her pet parrot, who is known to sit on her head as she paints.
[ترجمه گوگل]کار او ترکیبی است که به معنای رنگ اکریلیک، رنگ خانه، کاغذ و مدفوع پرنده است که توسط طوطی حیوان خانگی او اهدا شده است، که معروف است هنگام نقاشی روی سرش می نشیند
[ترجمه ترگمان]کار او رسانه ترکیبی است که به معنی رنگ اکریلیک، رنگ خانه، کاغذ و پرنده است که توسط طوطی خانگی او اهدا می شود، کسی که او را به رنگ نقاشی می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Photography and mixed media works dealing with China's tragic history.
[ترجمه گوگل]آثار عکاسی و ترکیبی که به تاریخ غم انگیز چین می پردازند
[ترجمه ترگمان]عکاسی و رسانه های ترکیبی با تاریخ غمبار چین سر و کار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With the anisotropic property structure of the mixed media, based on the strong fluctuation theory, a set of complex integral equations for EM parameters are formulated.
[ترجمه گوگل]با ساختار ویژگی ناهمسانگرد محیط مخلوط، بر اساس تئوری نوسانات قوی، مجموعه ای از معادلات انتگرال پیچیده برای پارامترهای EM فرموله شده است
[ترجمه ترگمان]با ساختار خاصیت غیر ایزوتوپ رسانه های ترکیبی، براساس تئوری نوسانات قوی، مجموعه ای از معادلات انتگرالی پیچیده برای پارامترهای EM فرمول بندی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Zigi Ben Haim created the triptych of mixed media.
[ترجمه گوگل]زیگی بن‌هایم سه‌گانه رسانه‌های ترکیبی را خلق کرد
[ترجمه ترگمان]Zigi بن Haim یک نقاشی سه لته رسانه ترکیبی را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

✍️هنر چند رسانه ای به آثاری اطلاق می شود که با استفاده از ترکیبی از مواد یا رسانه های مختلف ایجاد شده اند. این می تواند شامل رنگ، جوهر، کاغذ، پارچه، چوب و اشیاء یافت شده باشد.
✍️✍️ به صورت استعاری، “هنر چند رسانه ای” می تواند هر موقعیت یا پروژه ای را توصیف کند که شامل عناصر یا رویکردهای متنوعی باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

✍️✍️✍️هنر چند رسانه ای در اوایل قرن بیستم با هنرمندانی مانند پابلو پیکاسو و ژرژ براک محبوب شد. این هنر با ترکیب مواد و تکنیک های مختلف، امکان خلاقیت و بیان بیشتر را فراهم می کند.
👇مترادف؛
Multimedia
Composite art
Assemblage
👇مثال؛
The artist used mixed media to create a vibrant and textured piece.
Mixed media artworks often combine painting and collage techniques.
She enjoys experimenting with mixed media in her art projects.

معنی دوستان همه درست و به جاست. با مراجعه معانی کلمات medium و media ، معنی mixed media رو بهتر درک می کنید.
مفهوم media رو در این عبارت می شه " چیز میانی؛ چیزی که بینابین دو یا چند چیز در اومده" در نظر گرفت.
...
[مشاهده متن کامل]

خارج از زمینه هنر اگر بخواییم معنی ای برای mixed media به طور کلی در نظر بگیریم، معنی زیر رو پیشنهاد می دم:
• محصول تلفیقی/ ترکیبی
( محصولی که با استفاده از ترکیب مواد و روش های گوناگون ساخت به وجود آمده است. )
نکته ی آخر اینکه، کلمه ی mixed media عبارت دیگری برای multimedia هستش.

هنر تلفیقی
نقاشی ترکیبی
Mixed media
تکنیک های مختلط نقاشی ، مجموع تکنیک های نقاشی ( اب رنگ، رنگ روغن، پاستل، گواش و غیره )

بپرس