mitten

/ˈmɪtn̩//ˈmɪtn̩/

دستکش یک انگشتی، دستکش بی پنجه، mitt دستکش دارای یک جا برای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست

جمله های نمونه

1. give (or get) the mitten
(قدیمی - عامیانه) دلدار خود را رد کردن (یا از سوی دلدار خود رد شدن)،ترک معشوق کردن

2. Cotton mittens will prevent the baby from scratching his own face.
[ترجمه ANA] دستکش های پنبه ای مانع این می شود که نوزاد صورتش را بخراشد.
|
[ترجمه گوگل]دستکش های نخی از خراشیدن صورت کودک جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]میتنز تو را از دست دادن صورت خودش منع میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had also lost his left mitten.
[ترجمه گوگل]دستکش چپش را هم گم کرده بود
[ترجمه ترگمان]دست چپش را نیز گم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She wore a leather mitten on her left hand while her right was bare.
[ترجمه گوگل]او در حالی که دست راستش برهنه بود، یک دستکش چرمی به دست چپش زده بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست راست او برهنه بود، یک دستکش چرمی روی دست چپش گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He checked the humidifier and took his mittens off before locking the greenhouse door.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه در گلخانه را قفل کند، رطوبت ساز را چک کرد و دستکش را در آورد
[ترجمه ترگمان]دستگاه بخور را چک کرد و قبل از اینکه در گلخانه را قفل کند، دستش را بیرون برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Roland, her damp mittens dangling from the insides of her stained coat sleeves.
[ترجمه گوگل]رولاند، دستکش های مرطوبش که از داخل آستین های کت لکه دارش آویزان است
[ترجمه ترگمان]میتنز، دستکش های مرطوب که از درون آستین های پیراهنش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I could almost imagine that he had mittens on ribbons threaded through his sleeves.
[ترجمه گوگل]تقریباً می‌توانستم تصور کنم که او دستکش‌هایی روی روبان‌های آستین‌هایش گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]تقریبا می توانستم تصور کنم که دستکش را از طریق آستین های پیراهنش نخ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I put my hands back in dry mittens and feeling soon returned.
[ترجمه گوگل]دست هایم را در دستکش های خشک برگرداندم و احساس کردم به زودی برگشتم
[ترجمه ترگمان]دست هایم را روی دست خشک و خشک گذاشتم و خیلی زود برگشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One red mitten lying lost under a poplar tree.
[ترجمه گوگل]یک دستکش قرمز در زیر درخت صنوبر گم شده بود
[ترجمه ترگمان]یک دستکش قرمز که زیر درخت سپیدار گم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Chinese mitten crab, Eriocheir sinensis is an important freshwater products in Chinese aquaculture.
[ترجمه گوگل]خرچنگ دستکش چینی، Eriocheir sinensis یکی از محصولات مهم آب شیرین در آبزی پروری چین است
[ترجمه ترگمان]خرچنگ mitten چینی، Eriocheir sinensis، یک ماهی آب شیرین مهم در آبزی پروری چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has given her ex - boyfriend the mitten and married an old man.
[ترجمه گوگل]او به دوست پسر سابق خود دستکش داده و با یک پیرمرد ازدواج کرده است
[ترجمه ترگمان]اون دوست پسر سابقش رو بهش داده و با یه پیرمرد ازدواج کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Apron, Oven Mitten, Pot Holder, Napkin, Table Cloth, Tea Towel, Home and Kitchen Textile Products.
[ترجمه گوگل]پیش بند، دستکش فر، جا قابلمه، دستمال سفره، دستمال سفره، حوله چای، محصولات نساجی خانه و آشپزخانه
[ترجمه ترگمان]محوطه بارگیری، کوره، کوره، کوره، Napkin، میز Cloth، چای چای، خانه و محصولات نساجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a hole in the thumb of his mitten.
[ترجمه گوگل]یک سوراخ در انگشت شست دستکش وجود دارد
[ترجمه ترگمان] یه سوراخ تو شست دستش هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hand covering for use in cold weather with one section for the fingers and one section for the thumb
mittens are gloves which have one section that covers your thumb and another section for all your fingers.

پیشنهاد کاربران

( also mitt )
a type of glove with a single part for all the fingers and a separate part for the thumb
یک نوع دستکش با یک قسمت برای تمام انگشتان و یک قسمت جداگانه برای انگشت شست
sheepskin mittens
woollen mittens
mitten
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/mitten
دستکش مخصوص فِر که قسمتی برای انگشت شست و باقی برای بقیه انگشتاس

بپرس