1. he swallowed opium to mitigate pain
او برای تسکین درد تریاک می خورد.
2. It is unclear how to mitigate the effects of tourism on the island.
[ترجمه فاطمه.خ] چگونگی کاهش اثرات گردشگری بر این جزیره نامعلوم است.|
[ترجمه فرداد] روشن نیست چگونه می توان اثرات گردشگری را بر جزیره کاهش داد.|
[ترجمه اعظم.ب] نحوه کاهش اثرات گردشگری بر جزیره مشخص نیست|
[ترجمه Mehri] چگونگی کاهش اثرات گردشگری بر جزیره مشخص نیست.|
[ترجمه امیر حسین صداقتی] اینکه چطور باید اثرات گردشگری بر این جزیر رو کاهش داد نامعلوم است.|
[ترجمه گوگل]مشخص نیست که چگونه می توان اثرات گردشگری در جزیره را کاهش داد[ترجمه ترگمان]روشن نیست که چگونه اثرات گردشگری بر روی جزیره را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Nothing could mitigate the cruelty with which she had treated him.
[ترجمه محمد] هیچ چیز نمی توانست بی رحمی ( ناشی از ) رفتار وی با او را تخفیف دهد|
[ترجمه سهیلی اصفهانی] هیچ چیز نمی توانست برخورد خشونت آمیزی را که آن زن ( یا دختر ) با او داشت، التیام بخشد.|
[ترجمه محمد] علت بی توجهی به تأثیر گردشگری در جزیره نامعلوم است. در اینجا mitigate به معنای دست کم گرفتن، ساده انگاری و. . . است|
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی توانست از ظلمی که او با او رفتار کرده بود کم کند[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی توانست این بی رحمی را که با آن رفتار کرده بود تخفیف دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Governments should endeavour to mitigate distress.
[ترجمه صبا] دولت ها باید تلاش کنند تا تنگدستی را کاهش دهند|
[ترجمه گوگل]دولت ها باید تلاش کنند تا مشکلات را کاهش دهند[ترجمه ترگمان]دولت ها باید تلاش کنند تا distress را کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The judge said that nothing could mitigate the cruelty with which the mother had treated her child.
[ترجمه محمد مهدی] قاضی گفت هیچ چیز نمی تواند ظلمی که مادر به فرزندش کرده بود ( رفتار کرده بود ) را التیام ببخشد .|
[ترجمه گوگل]قاضی گفت که هیچ چیز نمی تواند ظلمی که مادر با فرزندش رفتار کرده است را کاهش دهد[ترجمه ترگمان]قاضی گفت که هیچ چیز نمی تواند بی رحمی را که مادر با آن رفتار کرده، تخفیف دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The judge said that nothing could mitigate the cruelty with which the stepmother had treated the girl.
[ترجمه گوگل]قاضی گفت که هیچ چیز نمی تواند ظلمی را که نامادری با دختر انجام داده بود کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]قاضی گفت که هیچ چیز نمی تواند بی رحمی را که نامادری با آن دختر رفتار کرده، تخفیف دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قاضی گفت که هیچ چیز نمی تواند بی رحمی را که نامادری با آن دختر رفتار کرده، تخفیف دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. No answers could mitigate the suffering of victims as encompassed by the poliovirus as she was in the acute stages of illness.
[ترجمه گوگل]هیچ پاسخی نمی تواند رنج قربانیان را که توسط ویروس فلج اطفال احاطه شده است کاهش دهد زیرا او در مراحل حاد بیماری بود
[ترجمه ترگمان]هیچ پاسخی برای تخفیف درد و رنج قربانیان به همراه ویروس فلج اطفال که در مراحل حاد بیماری بود، وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ پاسخی برای تخفیف درد و رنج قربانیان به همراه ویروس فلج اطفال که در مراحل حاد بیماری بود، وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The duty to mitigate does not apply where the innocent party refuses to accept the anticipatory breach as a repudiation.
[ترجمه گوگل]در مواردی که طرف بی گناه از پذیرش نقض پیش بینی شده به عنوان انکار خودداری می کند، وظیفه تخفیف اعمال نمی شود
[ترجمه ترگمان]این وظیفه برای تخفیف در جایی صدق نمی کند که طرف بی گناه از قبول نقض پیش بینی به عنوان انکار کننده امتناع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این وظیفه برای تخفیف در جایی صدق نمی کند که طرف بی گناه از قبول نقض پیش بینی به عنوان انکار کننده امتناع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Every effort to mitigate the impact will encourage the dons to raise the tuitions ever higher.
[ترجمه گوگل]هر تلاشی برای کاهش تأثیر، دان ها را تشویق می کند تا شهریه ها را هر چه بیشتر افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]هر تلاشی برای کاهش تاثیر، مدرسان را تشویق خواهد کرد تا tuitions را بالاتر ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر تلاشی برای کاهش تاثیر، مدرسان را تشویق خواهد کرد تا tuitions را بالاتر ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Careful management can, however, mitigate such effects so that sporting activities do not have to be incompatible with conservation interests.
[ترجمه گوگل]با این حال، مدیریت دقیق می تواند چنین اثراتی را کاهش دهد تا فعالیت های ورزشی مجبور نباشد با منافع حفاظتی ناسازگار باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، مدیریت دقیق می تواند چنین اثراتی را کاهش دهد تا فعالیت های ورزشی با منافع حفاظت ناسازگار نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، مدیریت دقیق می تواند چنین اثراتی را کاهش دهد تا فعالیت های ورزشی با منافع حفاظت ناسازگار نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You are obliged to mitigate your losses; this duty is explained in Chapter 1
[ترجمه گوگل]شما موظف هستید که خسارات خود را کاهش دهید این وظیفه در فصل 1 توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]شما ناگزیر هستید ضرر خود را تخفیف بدهید؛ این وظیفه در فصل ۱ توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما ناگزیر هستید ضرر خود را تخفیف بدهید؛ این وظیفه در فصل ۱ توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Getting moving here won't mitigate the despair; but it would at least show some capacity to think beyond the sourly inescapable.
[ترجمه گوگل]حرکت به اینجا ناامیدی را کاهش نمی دهد اما حداقل ظرفیتی برای اندیشیدن به فراتر از موارد غیرقابل اجتناب نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]حرکت به اینجا باعث کاهش یاس نخواهد شد؛ اما حداقل به کمی ظرفیت فکر کردن فراتر از sourly غیرقابل اجتناب را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حرکت به اینجا باعث کاهش یاس نخواهد شد؛ اما حداقل به کمی ظرفیت فکر کردن فراتر از sourly غیرقابل اجتناب را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The effect is to mitigate the speaker's refusal of a reasonable request.
[ترجمه گوگل]اثر آن کاهش رد گوینده از یک درخواست معقول است
[ترجمه ترگمان]این اثر، کاهش امتناع سخنگو از یک درخواست منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این اثر، کاهش امتناع سخنگو از یک درخواست منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This growth is necessary to mitigate the supply / demand imbalance and for the continued economic health of the region.
[ترجمه گوگل]این رشد برای کاهش عدم تعادل عرضه / تقاضا و برای تداوم سلامت اقتصادی منطقه ضروری است
[ترجمه ترگمان]این رشد برای کاهش عدم تعادل تقاضا \/ تقاضای و برای سلامت مداوم اقتصادی منطقه ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این رشد برای کاهش عدم تعادل تقاضا \/ تقاضای و برای سلامت مداوم اقتصادی منطقه ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید