miter

/ˈmaɪtər//ˈmaɪtə/

معنی: تاج، تاج اسقف
معانی دیگر: کلاه: کلاه مطران، (عهد عتیق) کلاه روحانیون اعظم یهود، (یونان باستان) سرپوش زنانه، مقام مطران، مطرانی، (نجاری) پیوند فارسی، پیوند 45 درجه (miter joint هم می گویند)، رجوع شود به: miter square، mitre تاج

جمله های نمونه

1. Suddenly he lifted the crosier above his miter.
[ترجمه گوگل]ناگهان صلیب را بالای میتر خود بلند کرد
[ترجمه ترگمان]ناگهان crosier را بالای سر miter بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Miter Saw Machine, Corner assembling Machine, Furniture Clamps. Clips, Clamps.
[ترجمه گوگل]دستگاه اره میتر، دستگاه مونتاژ گوشه، گیره مبلمان گیره، گیره
[ترجمه ترگمان]miter ماشین، ماشین گرد، ماشین گرد و Furniture ها clips ها، Clamps ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He covered the miter with glue before making the joint.
[ترجمه گوگل]قبل از ساختن مفصل، میتر را با چسب پوشاند
[ترجمه ترگمان]قبل از انجام این کار، تاج اسقفی را با چسب پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. GDI + provides three line join styles: miter, bevel, and round.
[ترجمه گوگل]GDI + سه سبک اتصال خط را ارائه می دهد: میتر، مخروطی و گرد
[ترجمه ترگمان]GDI + سه خط تولید را فراهم می کند: تاج، bevel، و گرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The flywheel has a miter joint with the two end planes of the fan blade.
[ترجمه گوگل]فلایویل دارای یک مفصل میتر با دو صفحه انتهایی تیغه فن است
[ترجمه ترگمان]چرخ لنگر یک اتصال اسقفی با دو صفحه انتهای تیغه پنکه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To meet in a miter joint.
[ترجمه گوگل]برای ملاقات در مفصل میتر
[ترجمه ترگمان]برای دیدار در اسقفی miter
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The miter limit is the maximum allowed ratio of miter length to stroke width.
[ترجمه گوگل]حد میتر حداکثر نسبت مجاز طول میتر به عرض ضربه است
[ترجمه ترگمان]حد تاج اسقفی، حداکثر نسبت مجاز به طول تاج و عرض ضربه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Miter gate is one kind of steel gates the most widely applied in lock engineering.
[ترجمه گوگل]گیت میتر یکی از انواع دروازه های فولادی است که بیشترین کاربرد را در مهندسی قفل دارد
[ترجمه ترگمان]دروازه miter یکی از انواع گیت های فولادی است که به طور گسترده در مهندسی قفل به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Let the boards run long at either end until the miter is tight.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید تخته ها به مدت طولانی در هر دو طرف کار کنند تا زمانی که میتر سفت شود
[ترجمه ترگمان]در هر دو طرف، تا وقتی که تاج اسقفی محکم باشد، در هر دو طرف می دوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A fracture dynamics analysis is given to an accident on a gudgeon link of the miter gate of a dam.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل دینامیک شکست به یک حادثه در یک پیوند گجون دروازه میتر یک سد داده می شود
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل دینامیکی شکستگی به یک تصادف بر روی یک حلقه کوچک مربوط به یک سد در مقابل یک سد داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I used a band saw, a table saw and a miter saw for these cuts.
[ترجمه گوگل]من برای این برش ها از اره نواری، اره رومیزی و اره میتر استفاده کردم
[ترجمه ترگمان]من از یک گروه دیدم، یک میز دید، و یک تاج اسقفی برای این بریدگی ها یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pipe ends must be cut square, using a wheel - type cutter or saw & miter box.
[ترجمه گوگل]انتهای لوله ها باید به صورت مربعی برش داده شوند، با استفاده از یک چرخ کاتر یا جعبه اره و میتر
[ترجمه ترگمان]انتهای لوله ها باید مربعی باشند، با استفاده از یک روکش چرخ لاستیکی و یا یک دستگاه اسقفی & دیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. FEM computing technique for hydraulic hoist cylinder of lock miter gate is introduced.
[ترجمه گوگل]روش محاسباتی FEM برای سیلندر بالابر هیدرولیک دروازه میتر قفل معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]روش محاسبه FEM برای سیلندر هیدرولیکی در miter lock معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Manufacturer and retailer of a light, portable, sturdy and proven miter - saw stand.
[ترجمه گوگل]تولید کننده و خرده فروش پایه میتر اره سبک، قابل حمل، محکم و اثبات شده
[ترجمه ترگمان]سازنده و خرده فروش یک سبک، قابل حمل، محکم و ثابت، جایگاه خود را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاج (اسم)
crest, corona, rostrum, crown, copestone, miter, coronet

تاج اسقف (اسم)
miter, mitre

تخصصی

[کامپیوتر] گونیا کردن - بریدن در زاویه ی خاص . روشی برای بیان چگونگی تقاطع خطوط؛ اتصالات گونیا نشده به نقاط نیز منتهی می شوند. اگر خطوط به هم رسیده به طور مناسبی گونیا نباشد، فواصل ناهمگونی در تقاطع ایجاد می شود، یا نقاط انتهایی مربعی خطوط روی هم می افتند. بیشتر برنامه های ترسیم امکان آن را می دهند که حد گونیا کردن را تنظیم کنید ؛ آستانه ای که در آن کامپیوتر زاویه تیزی را لبه دار می کند.

انگلیسی به انگلیسی

• official headdress of the bishop in the western church; office of bishop in the western church; headdress of the ancient jewish high priest; 90 degree angle formed by two pieces of wood that are cut on a diagonal to fit together (carpentry)

پیشنهاد کاربران

بپرس