misuse

/ˌmɪˈsjuːz//ˌmɪsˈjuːz/

معنی: سوء استفاده، بد رفتاری، بد بکار بردن
معانی دیگر: غلط استعمال کردن، نابجا بکار بردن، سواستفاده کردن، استفاده ی نابجا کردن، سوکاربرد، بدکاربرد، کاربرد غلط، استعمال نادرست، حیف و میل

جمله های نمونه

1. misuse of words
کاربرد غلط واژه ها

2. his misuse of government funds
سو استفاده ی او از وجوه دولتی

3. if you misuse words, the text will become vague
اگر واژه ها را عوضی بکار ببری متن گنگ خواهد شد.

4. an imbroglio over the misuse of funds
مرافعه و جنجال درباره ی سواستفاده از وجوه

5. the members seem to misuse the club to further their own political aims
ظاهرا اعضا برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود از باشگاه سواستفاده می کنند.

6. He was sacked for computer misuse.
[ترجمه گوگل]او به دلیل سوء استفاده از رایانه اخراج شد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر سو استفاده کامپیوتری اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It disturbs me profoundly that you so misuse your talents.
[ترجمه گوگل]این من را عمیقاً آزار می دهد که اینقدر از استعدادهای خود سوء استفاده می کنید
[ترجمه ترگمان]این موضوع مرا عمیقا ناراحت می کند که شما از استعدادهایی که دارید سو استفاده می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was eventually convicted for the misuse of official funds.
[ترجمه گوگل]او در نهایت به دلیل سوء استفاده از بودجه رسمی محکوم شد
[ترجمه ترگمان]او در نهایت به خاطر سو استفاده از سرمایه های رسمی محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was no guarantee against misuse of the king's power.
[ترجمه گوگل]هیچ تضمینی برای سوء استفاده از قدرت پادشاه وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ تضمینی در مورد سو استفاده از قدرت پادشاه وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The potential for abuse and misuse of genome and cloning technology has always been a quiet threat.
[ترجمه گوگل]پتانسیل سوء استفاده و سوء استفاده از ژنوم و فناوری شبیه سازی همیشه یک تهدید بی سر و صدا بوده است
[ترجمه ترگمان]پتانسیل سو استفاده و سو استفاده از ژنوم و شبیه سازی همیشه یک تهدید آرام بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They remained under judicial investigation in connection with misuse of state funds.
[ترجمه گوگل]آنها در ارتباط با سوء استفاده از بودجه دولتی تحت تحقیقات قضایی قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها در ارتباط با سو استفاده از سرمایه های دولتی تحت بازجویی قضایی ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Refusal in payment, forgery or any other misuse thereby became treason or sacrilege and attracted savage penalties.
[ترجمه گوگل]امتناع از پرداخت، جعل یا هر سوء استفاده دیگری که بدین وسیله تبدیل به خیانت یا توهین به مقدسات شد و مجازات های وحشیانه ای را در پی داشت
[ترجمه ترگمان]امتناع از پرداخت، جعل یا هر سو استفاده از آن، موجب خیانت یا توهین به مقدسات شد و جرایم وحشیانه را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some of these rules prohibit the misuse of inside information.
[ترجمه گوگل]برخی از این قوانین استفاده نادرست از اطلاعات داخلی را ممنوع می کند
[ترجمه ترگمان]برخی از این قوانین سو استفاده از اطلاعات را ممنوع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the Red Cross says every misuse of its symbol could put its workers in danger.
[ترجمه گوگل]اما صلیب سرخ می گوید هر سوء استفاده از نماد آن می تواند کارگرانش را در معرض خطر قرار دهد
[ترجمه ترگمان]اما صلیب سرخ می گوید که هر سو استفاده از نماد آن می تواند کارگران خود را در خطر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوء استفاده (اسم)
graft, abusage, misuse, ill use, jobbery, ill usage, ill-treatment

بد رفتاری (اسم)
misuse, ill use, ill usage, misdeed, misconduct, misbehavior, ill-treatment

بد بکار بردن (فعل)
abuse, misuse, mishandle

انگلیسی به انگلیسی

• improper usage; abuse
use improperly; exploit; abuse
the misuse of something is incorrect, careless, or dishonest use of it.
if you misuse something, you use it incorrectly, carelessly, or dishonestly.

پیشنهاد کاربران

استعمال نادرست
دُژکاربرد
کاربرد نادرست، استفاده بیجا/نابجا
بی رویه
Voice Misuse = استفاده نادرست از صدا مانند صحبت کردن دائمی با حالت بغض
نادرست استفاده کردن ( استفاده درست را نمی داند تا آن را بکار ببرد )
سوء استفاده
🤑🤑
استفاده ی غلط ، اشتباه بکار بردن
the act of using something in a dishonest way or for the wrong purpose, abuse. Ox
misuse of power
سو استفاده از قدرت

بپرس