1. his mistress walked with a catlike tread
معشوقه اش با گام های گربه مانند راه می رفت.
2. he dumped his mistress and took a new one
معشوق خود را ول کرد و معشوق تازه ای گرفت.
3. then england was mistress of the seas
در آن زمان انگلستان ملکه ی دریاها بود.
4. who is the mistress of this house?
کدبانوی این خانه کیست ؟
5. his assignation with his mistress
ملاقات سری او با معشوقه اش
6. the dog followed its mistress
سگ دنبال صاحبش حرکت می کرد.
7. he was rejected by his mistress
معشوقه اش او را ترک کرد.
8. the servants gathered around their mistress
کلفت ها دور کدبانوی خود جمع شدند.
9. the cold, marble skin of that fickle mistress
پوست مرمرین و سرد آن دلدار بی وفا
10. he is married but he also has a mistress
او متاهل است ولی معشوقه هم دارد.