mistreat

/ˌmɪˈstriːt//ˌmɪsˈtriːt/

معنی: دشنام دادن، بدرفتاری کردن
معانی دیگر: رفتار زشت داشتن

جمله های نمونه

1. It is alleged that he mistreated the prisoners.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که او با زندانیان بدرفتاری کرده است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که او با زندانیان رفتار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Both parents have denied charges of mistreating their children.
[ترجمه گوگل]هر دو والدین اتهامات بدرفتاری با فرزندان خود را رد کرده اند
[ترجمه ترگمان]هر دو والدین اتهامات بدرفتاری با کودکان خود را رد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is alleged to have mistreated the prisoners.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که او با زندانیان بدرفتاری کرده است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که او با زندانیان بدرفتاری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Security forces are accused of mistreating prisoners.
[ترجمه گوگل]نیروهای امنیتی متهم به بدرفتاری با زندانیان هستند
[ترجمه ترگمان]نیروهای امنیتی متهم به بدرفتاری با زندانیان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She has been mistreated by men in the past.
[ترجمه گوگل]او در گذشته مورد بدرفتاری مردان قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در گذشته با مردا بد رفتاری کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I hate to see books being mistreated.
[ترجمه لعیا دیوسالار] از اینکه ببینم با کتاب ها بدرفتاری میشه متنفرم ( منظور از بدرفتاری با کتاب ها یعنی اینکه خرابش کنن یا به وجود کتاب ها اهمیت داده نشه )
|
[ترجمه گوگل]من از دیدن کتاب‌ها متنفرم
[ترجمه ترگمان]متنفرم که ببینم با چی بد رفتاری میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I think people who mistreat their pets should be banned from keeping them.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم افرادی که با حیوانات خانگی خود بدرفتاری می کنند باید از نگهداری آنها منع شوند
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم افرادی که با حیوانات خود بدرفتاری می کنند باید از نگه داشتن آن ها منع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the past, officers who mistreated prisoners often received a mere slap on the wrist.
[ترجمه گوگل]در گذشته، افسرانی که با زندانیان بدرفتاری می کردند، اغلب یک سیلی محض به مچ دست می خوردند
[ترجمه ترگمان]در گذشته، افسرانی که با زندانیان بدرفتاری می کردند، اغلب یک سیلی محض بر روی مچ دریافت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They mistreat those in a lower rank, pressure us unnecessarily hinting that they will sue us or call on our superiors.
[ترجمه گوگل]آنها با افرادی که در رده پایین تر هستند بدرفتاری می کنند، بی جهت به ما فشار می آورند و اشاره می کنند که از ما شکایت خواهند کرد یا با مافوق ما تماس خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]آن ها با کسانی که در رتبه پایین تر قرار دارند بدرفتاری می کنند، ما را به طور غیر ضروری فشار می دهیم و اشاره می کنند که آن ها از ما شکایت خواهند کرد و یا از رئیس ما درخواست خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Alternatively, they may have been mistreated, and so only respond to that particular stimulus.
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، ممکن است با آنها بدرفتاری شده باشد، و بنابراین فقط به آن محرک خاص پاسخ می دهند
[ترجمه ترگمان]متناوبا، ممکن است با آن ها بد رفتاری شده باشد، و به همین دلیل فقط به آن محرک خاص واکنش نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. David Copperfield about a poor boy who is mistreated by people that was very sad.
[ترجمه گوگل]دیوید کاپرفیلد در مورد پسر فقیری که مورد بدرفتاری مردم قرار می گیرد بسیار ناراحت کننده بود
[ترجمه ترگمان]دیوید کاپرفیلد نسبت به پسری فقیر رفتار می کند که خیلی ناراحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Attack me! Hurt me! Torture me! Humiliate me! Mistreat me! Persecute me!
[ترجمه گوگل]به من حمله کن! آزارم بده! شکنجه ام کن! مرا تحقیر کن! با من بد رفتار کن! آزارم بده!
[ترجمه ترگمان]به من حمله کن! به من صدمه بزنید! مرا شکنجه بدهید! مرا عفو کنید! مرا عفو کنید! مرا عفو کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is against the law to mistreat an animal.
[ترجمه گوگل]بدرفتاری با حیوان خلاف قانون است
[ترجمه ترگمان]بدرفتاری با یک حیوان خلاف قانون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Punish those who tyrannize over us and arrogantly mistreat us.
[ترجمه گوگل]کسانی را که بر ما ظلم می کنند و با گستاخی با ما بدرفتاری می کنند مجازات کنید
[ترجمه ترگمان]مجازات کسانی که به ما ظلم کرده اند و به ما ناسزا می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دشنام دادن (فعل)
beshrew, mistreat, misname

بدرفتاری کردن (فعل)
mistreat, ill-treat, manhandle, maltreat, misbehave

انگلیسی به انگلیسی

• treat improperly, abuse
if you mistreat a person or an animal, you treat them badly, especially by making them suffer physically.

پیشنهاد کاربران

۱. بدرفتاری کردن با. بد تا کردن با. بی حرمتی کردن به ۲. خشونت کردن با. آزار رساندن به
مثال:
he denied mistreating his workers
او بدرفتاری کردن با کارگرهایش را انکار کرد.
بدرفتاری کردن
example:she was mistreated
عباراتی که تقریباً یک مقصود و معنا را میرسانند 👇
1_ don't bother me
اذیتم نکن
2_ don't mess with me
سر به سرم نزار
3_ don't offend me
آزارم نده
4_ don't annoy me
عصبیم نکن
5_don't afflict me
...
[مشاهده متن کامل]

اذیتم نکن _ پریشانم نکن
6_ don't mistreat me
باهام بدرفتاری نکن
7_ don't abuse me
باهام بدرفتاری نکن _ سو استفاده نکن
8_ don't suffer me
عذابم نده
9_ don't aggravate me
خشمگینم نکن _ عصبانیم نکن
10_ don't bug me
اذیتم نکن

ناسازگاری کردن
بدسلوکی کردن
بدکردار بودن
مترادف:
صفت برای رفتار:وحشیانه
صدمه
بد رفتاری
خشن
منابع• https://www.thesaurus.com/browse/mistreated
اذیت کردن، آزار دادن، به ستوه آوردن

بپرس