missy

/ˈmɪsi//ˈmɪsi/

معنی: خانم، دختر خانم، خانم کوچولو
معانی دیگر: (خودمانی - مصغر: miss) خانم کوچولو، دخترک

جمله های نمونه

1. Well, missy, what do you want?
[ترجمه گوگل]خب خانم چی میخوای؟
[ترجمه ترگمان]خوب، خانم کوچولو، چه می خواهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They take Missy on walks through cities and wilderness areas and have learned to forgo restaurant meals for picnics and room service.
[ترجمه گوگل]آنها میسی را در شهرها و مناطق بیابانی پیاده روی می کنند و یاد گرفته اند که برای پیک نیک و سرویس اتاق از وعده های غذایی رستوران صرف نظر کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها دختر کوچولو را به گردش در شهرها و مناطق جنگلی می برند و یاد گرفته اند که از وعده های رستوران برای پیک نیک و خدمات عمومی صرف نظر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was drafted into civilian service by missy Peckha.
[ترجمه گوگل]او توسط میسی پکا به خدمت غیرنظامی فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان]اون توسط خانم Peckha به خدمات شهری فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Kylie doesn't feature on the soundtrack, but Missy Elliot and Beck do.
[ترجمه گوگل]کایلی در موسیقی متن نقشی ندارد، اما میسی الیوت و بک این کار را انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]کایلی on را تغییر نمی دهد، اما خانم الیوت و بک این کار را می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Did Missy buy some more of those tapes?
[ترجمه گوگل]آیا میسی تعداد بیشتری از آن نوارها را خرید؟
[ترجمه ترگمان]میسی چند تا از اون نوارها رو خریده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't you speak to me like that, missy!
[ترجمه گوگل]اینطوری با من صحبت نکن خانم!
[ترجمه ترگمان]این طور با من حرف نزن، دختر خانم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cao Cao as the sick, Missy asked to go to the hospital to see her.
[ترجمه گوگل]کائو کائو به عنوان بیمار، میسی از او خواست که برای دیدن او به بیمارستان برود
[ترجمه ترگمان]خانم میسی، که مریض بود، از او خواست که به بیمارستان برود تا او را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gibbs: Quiet, missy. Cursed pirates sail these waters. You don't want to bring them.
[ترجمه گوگل]گیبز: ساکت، خانم دزدان دریایی نفرین شده با این آب ها حرکت می کنند شما نمی خواهید آنها را بیاورید
[ترجمه ترگمان] ساکت، دختر خانم لعنت بر این دزدان دریایی بر این آب ها بادبان می کشند تو که نمی خواهی آن ها را بیاوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Missy is reading a magazine. Her roommate, Daniel, comes to her for help.
[ترجمه گوگل]میسی در حال خواندن یک مجله است هم اتاقی او، دنیل، برای کمک نزد او می آید
[ترجمه ترگمان]میسی داره مجله می میخونه هم اتاقیش، \"دنیل\" برای کمک میاد پیشش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Abel: You know what, watch your mouth little missy!
[ترجمه گوگل]هابیل: میدونی چیه، مراقب دهنت باش!
[ترجمه ترگمان]می دونی چیه، مواظب حرف زدنت باش دختر کوچولو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. YOU'RE PRETTY CREATIVE YOURSELF THERE, MISSY.
[ترجمه گوگل]شما در آنجا خلاقیت خوبی دارید، خانم
[ترجمه ترگمان]تو می تونی مثل خودت، \"YOURSELF\"، \"missy\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. May I say a word to your telephone, missy? he asked roguishly.
[ترجمه گوگل]میتونم یه کلمه به تلفنت بگم خانم؟ با وقاحت پرسید
[ترجمه ترگمان]می توانم یک کلمه به تلفن شما بگویم، خانم کوچولو؟ و از roguishly پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She's one beautiful little missy and we managed to find her a home.
[ترجمه گوگل]او یک دختر خانم زیباست و ما موفق شدیم برایش خانه پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]دختر زیبایی است و ما موفق شدیم او را خانه ای پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. " Mind how you address me, missy.
[ترجمه گوگل]حواست به من باشد، خانم
[ترجمه ترگمان]حواست به من باشه خانم کوچولو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خانم (اسم)
wife, mistress, dame, lady, madam, missy, donna, mademoiselle, dona, gentlewoman, goodwife, signora

دختر خانم (اسم)
missy, demoiselle, mademoiselle

خانم کوچولو (اسم)
missy, ladykin

انگلیسی به انگلیسی

• miss, girl, young lady

پیشنهاد کاربران

slang ) sometimes used as a term of address for attractive young women. belle. a young woman who is the most charming and beautiful of several rivals.
دخمل، دخی.

بپرس