1. A misstep here could cost millions of dollars.
[ترجمه گوگل]یک اشتباه در اینجا می تواند میلیون ها دلار هزینه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک گام اشتباه در اینجا می تواند میلیون ها دلار هزینه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک گام اشتباه در اینجا می تواند میلیون ها دلار هزینه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Make one misstep marketing creamed corn and you could end up in the loony bin.
[ترجمه گوگل]یک مرحله اشتباه در بازاریابی ذرت خامهای انجام دهید و میتوانید در سطل زباله قرار بگیرید
[ترجمه ترگمان]یک قدم اشتباه برداشت کنید و آن را در آسایشگاه روانی قرار دهید و آن را در آسایشگاه روانی قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک قدم اشتباه برداشت کنید و آن را در آسایشگاه روانی قرار دهید و آن را در آسایشگاه روانی قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Of course, two chapters of bickering, missteps, finger-pointing and quarterly losses later, Amelio is being pushed out.
[ترجمه گوگل]البته دو فصل دعوا، گام های اشتباه، انگشت اشاره و ضررهای سه ماهه بعد، آملیو در حال بیرون رانده شدن است
[ترجمه ترگمان]البته، دو فصل از bickering، اشتباه ات، اشاره انگشت اشاره و چند ماه بعد، امیلیو بیرون کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]البته، دو فصل از bickering، اشتباه ات، اشاره انگشت اشاره و چند ماه بعد، امیلیو بیرون کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. If they made a misstep and went down, we would go with them.
[ترجمه گوگل]اگر اشتباه می کردند و پایین می آمدند ما هم با آنها می رفتیم
[ترجمه ترگمان]اگر اشتباه می کردند و می رفتند، ما هم با آن ها می رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر اشتباه می کردند و می رفتند، ما هم با آن ها می رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Both have battled market softness and internal financial missteps.
[ترجمه گوگل]هر دو با نرمی بازار و اشتباهات مالی داخلی مبارزه کرده اند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها با نرمی بازار و اشتباه ات مالی داخلی مبارزه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها با نرمی بازار و اشتباه ات مالی داخلی مبارزه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Professional choice is bad, be equal to is misstep circle.
[ترجمه گوگل]انتخاب حرفه ای بد است، برابر است با دایره اشتباه
[ترجمه ترگمان]انتخاب حرفه ای بد است، برابر با دایره اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انتخاب حرفه ای بد است، برابر با دایره اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Success is often the result of taking a misstep in the right direction.
[ترجمه گوگل]موفقیت اغلب نتیجه برداشتن یک گام اشتباه در مسیر درست است
[ترجمه ترگمان]موفقیت اغلب نتیجه اتخاذ یک اشتباه در مسیر درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موفقیت اغلب نتیجه اتخاذ یک اشتباه در مسیر درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But by their misstep salvation has come to the Gentiles, to provoke them to jealousy.
[ترجمه گوگل]اما با گام اشتباه آنها، نجات برای غیریهودیان آمده است تا آنها را به حسادت برانگیزد
[ترجمه ترگمان]اما رستگاری their به the آمده است تا آن ها را تحریک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما رستگاری their به the آمده است تا آن ها را تحریک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. One misstep doesn't affect your career.
[ترجمه گوگل]یک اشتباه روی شغل شما تأثیری نمی گذارد
[ترجمه ترگمان]یک گام اشتباه تاثیری بر حرفه شما ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک گام اشتباه تاثیری بر حرفه شما ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The slightest misstep or gust of wind could cause him to fall off the wire.
[ترجمه گوگل]کوچکترین اشتباه یا وزش باد می تواند باعث سقوط او از سیم شود
[ترجمه ترگمان]کوچک ترین اشتباهی یا تندبادی از باد می توانست باعث سقوط او شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کوچک ترین اشتباهی یا تندبادی از باد می توانست باعث سقوط او شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Confusion caused his unfortunate misstep.
[ترجمه گوگل]سردرگمی باعث اشتباه تاسف بار او شد
[ترجمه ترگمان]سردرگمی این اشتباه اشتباه او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سردرگمی این اشتباه اشتباه او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The capitalism that now seems irresistible could, with just a few missteps, have vanished.
[ترجمه گوگل]سرمایهداری که اکنون غیرقابل مقاومت به نظر میرسد، میتواند تنها با چند گام اشتباه ناپدید شود
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری که حالا دیگر مقاومت ناپذیر به نظر می رسد، با کمی اشتباه ناپدید شده و ناپدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری که حالا دیگر مقاومت ناپذیر به نظر می رسد، با کمی اشتباه ناپدید شده و ناپدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. That perspective later reappeared as he witnessed what he considered the rampant missteps of modern allopathic medicine.
[ترجمه گوگل]این دیدگاه بعداً هنگامی که او شاهد اشتباهات گسترده پزشکی آلوپاتیک مدرن بود، دوباره ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه بعدها در حالی پیدا شد که او شاهد اشتباه ات رایج پزشکی allopathic مدرن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه بعدها در حالی پیدا شد که او شاهد اشتباه ات رایج پزشکی allopathic مدرن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Children know only too well the errors they commit while playing baseball or the missteps in the gymnastics routine.
[ترجمه گوگل]کودکان به خوبی خطاهایی را که در حین بازی بیسبال مرتکب می شوند یا اشتباهات روتین ژیمناستیک را می دانند
[ترجمه ترگمان]کودکان بیش از حد اشتباه ات خود را می دانند در حالی که بازی بیس بال یا اشتباه ات در برنامه ژیمناستیک را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کودکان بیش از حد اشتباه ات خود را می دانند در حالی که بازی بیس بال یا اشتباه ات در برنامه ژیمناستیک را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Thinking of Juno as just a teenage comedy would be a truly patronizing misstep.
[ترجمه گوگل]فکر کردن به جونو به عنوان یک کمدی نوجوانانه واقعاً یک اشتباه حمایتی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به جونو به عنوان یک کمدی نوجوان، یک گام اشتباه حقیقی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به جونو به عنوان یک کمدی نوجوان، یک گام اشتباه حقیقی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید