misstatement

/ˌmɪˈsteɪtmənt//ˌmɪsˈsteɪtmənt/

معنی: اظهار غلط
معانی دیگر: اظهار غلط

جمله های نمونه

1. He finally corrected his misstatement and offered to reduce the fee.
[ترجمه گوگل]او سرانجام اشتباه خود را تصحیح کرد و پیشنهاد کاهش هزینه داد
[ترجمه ترگمان]او بالاخره misstatement را تصحیح کرد و پیشنهاد کرد که هزینه را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I wish to correct my earlier misstatement.
[ترجمه گوگل]من می خواهم اشتباه قبلی خود را اصلاح کنم
[ترجمه ترگمان] میخوام misstatement رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Trouble is, he's made the same misstatement at least 10 times before.
[ترجمه گوگل]مشکل اینجاست که او حداقل 10 بار قبلاً همین اشتباه را انجام داده است
[ترجمه ترگمان]مشکل اینجاست که حداقل ده بار قبل از اون هم همین کار را کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Moreover, the article discussed the character of misstatement in issue market.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مقاله به بررسی خصوصیات تحریف در بازار موضوع می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این مقاله درباره شخصیت of در بازار مساله بحث و تبادل نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is clear that the civil liability of misstatement is a tort liability.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که مسئولیت مدنی تحریف، مسئولیت ایراد است
[ترجمه ترگمان]واضح است که مسئولیت مدنی of مسئولیت مدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Risk of material misstatement stems from the RMM of financial information system and its internal control in audited object.
[ترجمه گوگل]خطر تحریف بااهمیت ناشی از RMM سیستم اطلاعات مالی و کنترل داخلی آن در موضوع حسابرسی شده است
[ترجمه ترگمان]ریسک of مادی ناشی از RMM سیستم اطلاعات مالی و کنترل داخلی آن در شی حسابرسی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While this booklet has become an official source of information, it is filled with misstatements of fact.
[ترجمه گوگل]در حالی که این جزوه به یک منبع رسمی اطلاعات تبدیل شده است، مملو از اظهارات نادرست واقعیت است
[ترجمه ترگمان]در حالی که این رساله به یک منبع رسمی از اطلاعات تبدیل شده است، سرشار از حقیقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Earnestly information collecting, sorting and submit, do not significant information, omission, material misstatement.
[ترجمه گوگل]جمع‌آوری، مرتب‌سازی و ارسال دقیق اطلاعات، عدم انجام اطلاعات مهم، حذف، تحریف با اهمیت
[ترجمه ترگمان]جمع آوری اطلاعات، جمع آوری، ارسال و ارسال، اطلاعات قابل توجهی، حذف و حذف اطلاعات را به دست نیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Article The quantity of audit evidence necessary for Certified Public Accountants to obtain is subject to the risk of misstatement.
[ترجمه گوگل]ماده مقدار شواهد حسابرسی لازم برای دستیابی حسابداران رسمی در معرض خطر تحریف است
[ترجمه ترگمان]ماده مقدار مدرک حسابرسی که برای حسابداران عمومی رسمی لازم است تا تحت ریسک of قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اظهار غلط (اسم)
misstatement

تخصصی

[حقوق] اظهار خلاف واقع، قلب واقعیت

انگلیسی به انگلیسی

• wrong statement; inexact statement

پیشنهاد کاربران

“Misstatement” is a noun that refers to the act of expressing a fact that is not correct, or an example of this. For instance, if someone says something that is not true, they have made a misstatement. It can also refer to a statement that is incorrect or false/ the act of stating something that is false or not accurate
...
[مشاهده متن کامل]

اسمی است که به بیان واقعیتی اطلاق می شود که صحیح نیست. به عنوان مثال، اگر کسی چیزی بگوید که درست نیست، اشتباه یا سخن نادرستی را بیان کرده است. همچنین می تواند به جمله ای اشاره کند که نادرست یا غلط است.
بیان چیزی که نادرست یا غیر دقیق است
He said he made minor misstatements but denied deliberately lying under oath.
The energy trading company issued a statement that corrected its own misstatements.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/misstatement
تدلیس
ارائه نادرست
تحریف، ارائه غیرمنصفانه، ارائه نادرست ( حسابداری )
تحریف

بپرس