misspelling

/ˌmɪsˈspelɪŋ//ˌmɪsˈspelɪŋ/

معنی: غلط املایی
معانی دیگر: اشتباه املایی، غلط نوشتاری

جمله های نمونه

1. Her misspelling of that word eliminated her from the contest.
[ترجمه گوگل]غلط املایی او در این کلمه او را از مسابقه حذف کرد
[ترجمه ترگمان]غلط تلفظ این کلمه او را از مسابقه حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He gently chides his students every time they misspelled a word.
[ترجمه گوگل]او به آرامی دانش آموزانش را هر بار که کلمه ای را اشتباه می نویسند سرزنش می کند
[ترجمه ترگمان]هر بار که این کلمه را اشتباه تلفظ می کردند به آرامی دانش آموزان خود را زیر پا می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His eye fell on a misspelled word.
[ترجمه گوگل]چشمش به یک کلمه غلط املایی افتاد
[ترجمه ترگمان]چشمش به کلمه اشتباهی افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The teacher wiped the misspelling from the blackboard.
[ترجمه گوگل]معلم غلط املایی را از روی تخته سیاه پاک کرد
[ترجمه ترگمان]معلم the را از روی تخته سیاه پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ring round the words which you think are misspelt.
[ترجمه گوگل]دور کلماتی که فکر می کنید غلط املایی دارند زنگ بزنید
[ترجمه ترگمان]حلقه را دور بزن که فکر می کنی misspelt
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Necessary" is one of the most commonly misspelt words in English.
[ترجمه گوگل]"ضروری" یکی از رایج ترین کلماتی است که در زبان انگلیسی اشتباه املایی می شود
[ترجمه ترگمان]\"لازم\" یکی از رایج ترین واژه ها به زبان انگلیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This essay is full of misspellings.
[ترجمه گوگل]این مقاله پر از غلط املایی است
[ترجمه ترگمان] این مقاله پر از misspellings
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Words with double letters, such as "accommodation", are commonly misspelt.
[ترجمه گوگل]کلماتی که دارای حروف دوتایی هستند، مانند "اقامت" معمولاً غلط املایی می شوند
[ترجمه ترگمان]کلمات با حروف دوتایی، مانند \"محل اقامت\"، معمولا \"misspelt\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sorry I misspelled your last name.
[ترجمه گوگل]ببخشید نام خانوادگی شما را اشتباه نوشتم
[ترجمه ترگمان]ببخشید که فامیلیت رو اشتباه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rule out a misspell word.
[ترجمه گوگل]یک کلمه غلط املایی را رد کنید
[ترجمه ترگمان] قانون رو از یه کلمه \"misspell\" پاک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bride's name was misspelled in the newspaper.
[ترجمه گوگل]اسم عروس در روزنامه اشتباه نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]نام عروس غلط املایی چاپ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nothing is as embarrassing as misspelling your own name or street address.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز به اندازه غلط املایی نام یا آدرس خیابان خود شرم آور نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز به اندازه اسم تو یا آدرس کوچه ناراحت کننده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Test yourself with the following passage, which contains misspelt words taken from examination scripts.
[ترجمه گوگل]خود را با متن زیر محک بزنید که حاوی کلمات غلط املایی است که از متن امتحان گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]خودتان را با راهروی زیر امتحان کنید که حاوی کلمات misspelt است که از متون بازرسی گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An approach 1 Collect the words by writing down the misspelled form, not the correct form.
[ترجمه گوگل]یک رویکرد 1 کلمات را با نوشتن شکل غلط املایی، نه شکل صحیح، جمع آوری کنید
[ترجمه ترگمان]یک روش ۱ جمع آوری کلمات با نوشتن فرم غلط، نه فرم صحیح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wordlists are notorious for including bizarre mis-spellings.
[ترجمه گوگل]فهرست کلمات به دلیل داشتن املای اشتباه عجیب و غریب بدنام هستند
[ترجمه ترگمان]Wordlists به خاطر including عجیب و spellings، بدنام و رسوا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غلط املایی (اسم)
misspelling

انگلیسی به انگلیسی

• incorrect spelling, instance of mistaken spelling

پیشنهاد کاربران

غلط املایی
اشتباه نوشتاری
■ Misspell :
to spell ( a word or name ) incorrectly
■ Misspelling :
an incorrect spelling
- Imma just corret her misspelling
- His letter was full of misspellings : نامه ی او پر از غلط املایی بود.

بپرس