misspell

/ˌmɪsˈspel//ˌmɪsˈspel/

معنی: بااملای غلط نوشتن، املای غلط بکار بردن
معانی دیگر: اشتباه املایی کردن، غلط املا کردن یا نوشتن

جمله های نمونه

1. you always misspell my name!
تو همیشه اسم مرا غلط می نویسی !

2. Her misspelling of that word eliminated her from the contest.
[ترجمه hesan tavassoli] غلط املایی ( یا تلفظ غلط ) او در آن کلمه او را از مسابقه حذف کرد
|
[ترجمه فریبا قنبری] غلط املایی اش در آن کلمه او را از دور مسابقه خارج کرد.
|
[ترجمه گوگل]غلط املایی او در این کلمه او را از مسابقه حذف کرد
[ترجمه ترگمان]غلط تلفظ این کلمه او را از مسابقه حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He gently chides his students every time they misspelled a word.
[ترجمه گوگل]او به آرامی دانش آموزانش را هر بار که کلمه ای را اشتباه می نویسند سرزنش می کند
[ترجمه ترگمان]هر بار که این کلمه را اشتباه تلفظ می کردند به آرامی دانش آموزان خود را زیر پا می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His eye fell on a misspelled word.
[ترجمه گوگل]چشمش به یک کلمه غلط املایی افتاد
[ترجمه ترگمان]چشمش به کلمه اشتباهی افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The teacher wiped the misspelling from the blackboard.
[ترجمه گوگل]معلم غلط املایی را از روی تخته سیاه پاک کرد
[ترجمه ترگمان]معلم the را از روی تخته سیاه پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Necessary" is one of the most commonly misspelt words in English.
[ترجمه گوگل]"ضروری" یکی از رایج ترین کلماتی است که در زبان انگلیسی اشتباه املایی می شود
[ترجمه ترگمان]\"لازم\" یکی از رایج ترین واژه ها به زبان انگلیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Words with double letters, such as "accommodation", are commonly misspelt.
[ترجمه گوگل]کلماتی که دارای حروف دوتایی هستند، مانند "اقامت" معمولاً غلط املایی می شوند
[ترجمه ترگمان]کلمات با حروف دوتایی، مانند \"محل اقامت\"، معمولا \"misspelt\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sorry I misspelled your last name.
[ترجمه گوگل]ببخشید نام خانوادگی شما را اشتباه نوشتم
[ترجمه ترگمان]ببخشید که فامیلیت رو اشتباه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rule out a misspell word.
[ترجمه گوگل]یک کلمه غلط املایی را رد کنید
[ترجمه ترگمان] قانون رو از یه کلمه \"misspell\" پاک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bride's name was misspelled in the newspaper.
[ترجمه گوگل]اسم عروس در روزنامه اشتباه نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]نام عروس غلط املایی چاپ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hicks also points out that mis-spelt names may account for 20-50% of all errors in citations.
[ترجمه گوگل]هیکس همچنین اشاره می‌کند که نام‌های غلط املایی ممکن است 20 تا 50 درصد از کل اشتباهات در نقل‌قول‌ها را تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]هیکس همچنین اشاره می کند که اسامی mis ممکن است ۲۰ تا ۵۰ درصد تمام اشتباه ات در citations را حساب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nothing is as embarrassing as misspelling your own name or street address.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز به اندازه غلط املایی نام یا آدرس خیابان خود شرم آور نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز به اندازه اسم تو یا آدرس کوچه ناراحت کننده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His name is misspelled on the tombstone.
[ترجمه گوگل]نام او روی سنگ قبر اشتباه نوشته شده است
[ترجمه ترگمان] اسمش روی سنگ قبر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The wording of the telegram was badly misspelt and like some local banknotes was stamped with the Imperial eagle.
[ترجمه گوگل]عبارت تلگراف بد املایی بود و مانند برخی اسکناس های محلی مهر عقاب شاهنشاهی داشت
[ترجمه ترگمان]متن تلگرام به طرز بدی misspelt شده بود و مانند بعضی از اسکناس ها مهر و موم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

با املای غلط نوشتن (فعل)
misspell

املای غلط بکار بردن (فعل)
misspell

انگلیسی به انگلیسی

• spell incorrectly, err in spelling
if you misspell a word, you spell it wrongly.

پیشنهاد کاربران

بپرس