1. the missionary hospital in esfahan
بیمارستان میسیونری در اصفهان
2. He approached the job with missionary zeal.
[ترجمه گوگل]او با غیرت تبلیغی به این کار نزدیک شد
[ترجمه ترگمان]او با شور و شوق مذهبی به این کار نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با شور و شوق مذهبی به این کار نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He argued the case for reorganization with missionary zeal.
[ترجمه گوگل]او با شور و شوق تبلیغی، بحث سازماندهی مجدد را مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]او در مورد تجدید سازمان با شور و شوق مبلغان مذهبی بحث کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در مورد تجدید سازمان با شور و شوق مبلغان مذهبی بحث کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He did missionary work for the Presbyterian Church in Alaska.
[ترجمه گوگل]او برای کلیسای پروتستان در آلاسکا کار میسیونری انجام داد
[ترجمه ترگمان]او کار تبلیغی خود را برای کلیسای پرسبیتری در آلاسکا انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او کار تبلیغی خود را برای کلیسای پرسبیتری در آلاسکا انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She had a kind of missionary zeal about bringing culture to the masses.
[ترجمه گوگل]او نوعی غیرت تبلیغی برای رساندن فرهنگ به تودهها داشت
[ترجمه ترگمان]او نوعی of مذهبی داشت که فرهنگ را به سوی توده ها می کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او نوعی of مذهبی داشت که فرهنگ را به سوی توده ها می کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He spent 1years as a missionary in Africa.
[ترجمه گوگل]او یک سال را به عنوان مبلغ در آفریقا گذراند
[ترجمه ترگمان]او ۱ سال را به عنوان یک مبلغ مذهبی در آفریقا گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او ۱ سال را به عنوان یک مبلغ مذهبی در آفریقا گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She spoke about her new project with missionary zeal .
[ترجمه گوگل]او در مورد پروژه جدید خود با غیرت تبلیغی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]درباره پروژه جدیدش با zeal مذهبی صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درباره پروژه جدیدش با zeal مذهبی صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Pray that the missionary may refuse to hear any accusations from Satan against his fellow workers and believers.
[ترجمه گوگل]دعا کنید که مبلغ از شنیدن هرگونه اتهامی از سوی شیطان علیه همکاران و مؤمنان خود امتناع کند
[ترجمه ترگمان]دعا کنید که میسیونر از شنیدن هر گونه اتهامات شیطان علیه همکاران خود و believers امتناع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دعا کنید که میسیونر از شنیدن هر گونه اتهامات شیطان علیه همکاران خود و believers امتناع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His teacher, who had founded the missionary school, had high hopes for his star student.
[ترجمه گوگل]معلم او که مدرسه مبلغان را تأسیس کرده بود، به شاگرد ستاره خود امید زیادی داشت
[ترجمه ترگمان]معلمش که مدرسه مبلغین را تاسیس کرده بود، امیدهای زیادی برای دانش آموزانش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معلمش که مدرسه مبلغین را تاسیس کرده بود، امیدهای زیادی برای دانش آموزانش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Yes, the missionary ladies agreed, as they pressed money into her hands.
[ترجمه گوگل]بله، خانم های مبلّغ موافقت کردند، زیرا پول را در دستان او فشار دادند
[ترجمه ترگمان]بله، همان طور که پول در دست داشت، خانم ها موافقت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بله، همان طور که پول در دست داشت، خانم ها موافقت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Baptist Missionary Society has recently changed the way it organizes home support for its missionaries.
[ترجمه گوگل]انجمن مبلغان باپتیست اخیراً نحوه سازماندهی حمایت خانگی برای مبلغان خود را تغییر داده است
[ترجمه ترگمان]انجمن مبلغان باپتیست اخیرا روشی را تغییر داده که حمایت خانگی را برای missionaries سازمان دهی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انجمن مبلغان باپتیست اخیرا روشی را تغییر داده که حمایت خانگی را برای missionaries سازمان دهی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He offered his services to the Edinburgh Missionary Society as an overseas candidate, thus fulfilling a youthful ambition.
[ترجمه گوگل]او خدمات خود را به عنوان کاندیدای خارج از کشور به انجمن مبلغان ادینبورگ ارائه کرد و بدین ترتیب یک جاه طلبی جوانی را برآورده کرد
[ترجمه ترگمان]او خدمات خود را به انجمن مبلغان Edinburgh به عنوان یک نامزد خارجی ارائه کرد و در نتیجه یک جاه طلبی جوان را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او خدمات خود را به انجمن مبلغان Edinburgh به عنوان یک نامزد خارجی ارائه کرد و در نتیجه یک جاه طلبی جوان را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The priest was a Missionary Brother of Charity who had recently entered the Order.
[ترجمه گوگل]این کشیش یک برادر مبلغ خیریه بود که به تازگی وارد نظمیه شده بود
[ترجمه ترگمان]کشیش کشیشی بود که به تازگی وارد محفل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کشیش کشیشی بود که به تازگی وارد محفل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Just today one of the missionary school youth was about to elope with his new amour.
[ترجمه گوگل]همین امروز یکی از جوانان مدرسه مبلّغ قصد داشت با عشق جدیدش فرار کند
[ترجمه ترگمان]درست در همین امروز، یکی از بچه های مدرسه مذهبی می خواست با عشق تازه خود فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درست در همین امروز، یکی از بچه های مدرسه مذهبی می خواست با عشق تازه خود فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. This letter sets a tone for much missionary work in the early Middle Ages.
[ترجمه گوگل]این نامه لحنی را برای بسیاری از کارهای تبلیغی در اوایل قرون وسطی تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]این نامه برای کاره ای تبلیغ مذهبی در اوایل قرون وسطی یک تن را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نامه برای کاره ای تبلیغ مذهبی در اوایل قرون وسطی یک تن را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید