missile

/ˈmɪsəl//ˈmɪsaɪl/

معنی: گلوله، موشک، پرتابه، اسلحه پرتاب کردنی
معانی دیگر: هر چیزی که پرتاب شود (مثلا گلوله از توپ یا تفنگ)، مرمی، پرانه، موشکی

جمله های نمونه

1. missile defences around tehran
پدآفند موشکی در اطراف تهران

2. missile launcher
پرتابگر موشک

3. missile launcher
موشک انداز

4. a missile base
پایگاه موشک

5. a missile landing fifty miles downrange
موشکی که در فاصله ی پنجاه میلی سکوی پرتاب خود فرود آید

6. a missile that can seek and destroy enemy planes with accuracy
موشکی که می تواند هواپیماهای دشمن را با دقت بجوید و نابود کند

7. air-to-air missile
موشک هوا به هوا

8. guided missile destroyer
ناوشکن حامل موشک هدایت شونده

9. the missile batteries started firing
گروه موشک ها شروع به آتش کرد.

10. the missile can fly hundreds of miles
این موشک می تواند صدها مایل پرواز کند.

11. the missile curved toward its target
موشک به سوی هدف دور (چول) زد.

12. the missile hit the target
موشک به هدف خورد.

13. the missile homed in on the target
موشک بسوی هدف پرواز کرد.

14. the missile moves inwardly to the center of the gallaxy
موشک به درون و به سوی مرکز کهکشهان حرکت می کند.

15. the missile streaked toward its target
پرتابه به سرعت به سوی هدف حرکت کرد.

16. a nuclear missile
موشک اتمی

17. a short-range missile
موشک کم برد

18. an automatic missile monitor
دستگاه خودکار کنترل موشک

19. an intercontinental missile
موشک قاره پیما

20. to arm a missile with a warhead
موشک را مجهز به کلاهک کردن

21. to shoot a missile
موشک انداختن

22. we destroyed the enemy's missile installations
ما تاسیسات موشکی دشمن را منهدم کردیم.

23. the homing device in a missile
ابزار هدفیاب موشک

24. the second shot of the missile will be tomorrow
پرتاب ثانوی موشک فردا خواهد بود.

25. if it goes off course, the missile will destruct automatically
در صورت انحراف از مسیر پرتابه خود به خود منهدم خواهد شد.

26. The missile had torn a jagged hole in the side of the ship.
[ترجمه گوگل]موشک یک سوراخ دندانه دار در کناره کشتی ایجاد کرده بود
[ترجمه ترگمان]موشک سوراخی ناهموار در کنار کشتی ایجاد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The missile warhead hit the target, effecting a nuclear explosion.
[ترجمه گوگل]کلاهک موشک به هدف اصابت کرد و باعث انفجار هسته ای شد
[ترجمه ترگمان]کلاهک هسته ای به هدف اصابت کرد و یک انفجار هسته ای ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Blake was poleaxed by a missile thrown from the crowd.
[ترجمه گوگل]بلیک توسط موشکی که از میان جمعیت پرتاب شد قطبیده شد
[ترجمه ترگمان](بلیک)با پرتاب موشک از میان جمعیت عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. It is still not clear why the missile veered off course.
[ترجمه گوگل]هنوز مشخص نیست که چرا موشک از مسیر منحرف شده است
[ترجمه ترگمان]هنوز مشخص نیست که چرا این موشک از مسیر منحرف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. A hand-grenade is a missile weapon.
[ترجمه گوگل]نارنجک دستی یک سلاح موشکی است
[ترجمه ترگمان]یک نارنجک دستی یک سلاح موشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گلوله (اسم)
shot, shaft, gunshot, ball, bullet, pellet, cartridge, missile, pommel, blob

موشک (اسم)
ballistic missile, missile, rocket, projectile

پرتابه (اسم)
shot, ballistic missile, missile, rocket, projectile

اسلحه پرتاب کردنی (اسم)
missile

تخصصی

[برق و الکترونیک] موشک جسمی که پرتاب می شود . رانده می شود یا به بیان دیگر به سوی هدفی در داخل آب یا هوا هدایت می شود با وجود آن که از موشک اغلب برای تخریب یا نابودی هدف استفاده می شود می تواند کاربردهایی در عکسبردار شناسایی، آشکارسازی و اندازه گیری هواشناسی داشته باد . اگر بتوان خط سیر موشک را پس از پرتاب آن با کنترل از راه دور با یک سیستم کنترل داخلی تغییر داد، آن را موشک هدایت شونده می نامند .

انگلیسی به انگلیسی

• object that can be thrown or hurled (stone, arrow, bullet, etc.); weapon which is directed or projected by remote control with the aim of striking a target
a missile is a weapon that moves for long distances through the air and explodes when it reaches its target.
anything that is thrown as a weapon can be called a missile.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم miss
📌 این ریشه، معادل "sent" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "sent" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 Remiss: Careless or neglectful because something that should have been sent or done was not
🔘 Missive: A letter or communication that is sent, especially one that is formal or important
🔘 Emissary: A representative sent by one leader or government to another
🔘 Remission: The lessening or decreasing of something, such as a disease, often after its intensity has been sent or reduced
🔘 Submissive: Someone who is obedient and ready to be sent or directed according to others' demands
🔘 Dismiss: To send someone away or allow them to leave
🔘 Admission: The act of allowing someone to enter, often by sending them approval or a pass
🔘 Amiss: Not functioning properly; something that has gone wrong or is out of order, as if it were not sent as intended
🔘 Commission: To send something into action or to put something into operation
🔘 Emission: The act of sending out something, such as light, heat, or gases
🔘 Intermission: A temporary suspension or break in activity, often to give a pause before something is sent again
🔘 Manumission: The formal act of sending someone out of slavery, granting freedom
🔘 Missal: A book containing the prayers and responses that are sent to guide the Mass throughout the year
🔘 Missile: A rocket or weapon designed to be sent toward a target, often carrying explosives
🔘 Mission: A religious or organizational task where individuals are sent to foreign lands to carry out a specific purpose
🔘 Missionary: Relating to or connected to the work of sending individuals to spread religious teachings
🔘 Omission: A mistake made by neglecting to send or do something that should have been done
🔘 Permission: Approval to send someone or something to do a task
🔘 Permissive: Allowing or not preventing actions; giving the green light to send something
🔘 Promissory: Relating to a promise to send something in the future, such as a commitment
🔘 Submission: Something ( like a manuscript or artwork ) that is sent for judgment or consideration
🔘 Transmission: The act of sending or passing something from one place or person to another

معنی :
any object that is thrown with the intention of causing injury or damage
مثال :
Stones, bottles, and other missiles were thrown at the police
منبع : کمبریج
https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/missile
موشک
مثال: The missile was launched from a military base.
موشک از پایگاه نظامی پرتاب شد.
به معنی موشک یا پرتابه هدایت شونده است برخلاف راکت که پس از پرتاب دیگر قابل هدایت و تغییر مسیر به سمت هدف نیست.
missile ( فیزیک )
واژه مصوب: موشک هدایت‏شونده
تعریف: شی‏ء یا سلاحی که برای پرتاب هدفمند طراحی شده باشد|||متـ . موشک 2
《 پارسی را پاس بِداریم》
missile
واژه ای ایرانی - اُروپایی ست :
missile : miss - ile
miss = موش ، موس ( موس موس کَردَن ) یا پیش وَندِ می دَر زَمان هالِ پِیاپِی ( اِستِمراری ) : می رَوَم
- ile = پَس وَندِ نام سازِ - آل مانَندِ : رَوال ، پوشال . . .
...
[مشاهده متن کامل]

پَس وَندِ - اَک هَم کارِ - آل را می کُنَد : رورواَک ، پوشَک. .
پیش نَهاد :
موشال ، موسال ، موسَک ، موزال ، موژال، مِیوال

missile :موشک، راکت.
muscle:ماهیچه، عضله.
برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات اشنا استفاده کرد و با ساخت جمله های طنز و بی ربط و تصویر سازی ذهنی ماندگاری ذهنی را بیشتر کرد. ( جملات طنز و مسخره بهتر در ذهن جا می گیرد )
...
[مشاهده متن کامل]

Miss ampoule is muscle missile to ill
خانم آمپول موشک عضلانی به بیمار است.
missile →miss ile→miss ill
موشک به خانم بیمار
موشک در اصل یک امپول است به خانم بیمار

موشک ( فقط از نوع نظامی )

بپرس