misrule

/ˌmɪsˈruːl//ˌmɪsˈruːl/

معنی: اشوب، درهم و برهمی، سوء اداره
معانی دیگر: بد حکومت کردن (رجوع شود به: misgovern)، حکومت بد، دولت بد

جمله های نمونه

1. The regime finally collapsed after 25 years of misrule.
[ترجمه گوگل]رژیم سرانجام پس از 25 سال سوء مدیریت فروپاشید
[ترجمه ترگمان]این رژیم درنهایت پس از ۲۵ سال حاکمیت فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The country suffered years of misrule under a weak king.
[ترجمه ابادیس] کشور سالها از سوء مدیریت شاهی ضعیف رنج می برد
|
[ترجمه گوگل]این کشور سال ها تحت سلطه یک پادشاه ضعیف متحمل سوء مدیریت شد
[ترجمه ترگمان]این کشور از هرج و مرج تحت یک پادشاه ضعیف رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thirteen years of Tory misrule have left the Right's matrimonial affairs looking about as secure as a drunk on a unicycle.
[ترجمه گوگل]سیزده سال سوء حکومت محافظه‌کاران باعث شده است که امور زناشویی جناح راست به همان اندازه ایمن به نظر برسد که یک مست روی یک چرخه
[ترجمه ترگمان]سیزده سال از شرکت توری misrule سمت راستش را ترک کرده و به همان اندازه که در یک چرخه است، به اطراف نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He considered misrule a justification for revolution.
[ترجمه گوگل]او سوء حکومت را توجیهی برای انقلاب می دانست
[ترجمه ترگمان]او هرج و مرج برای انقلاب را به عنوان توجیهی برای انقلاب در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Despite her enthusiasm "Lord of Misrule" failed to attract interest from a mainstream publisher.
[ترجمه گوگل]علیرغم شور و شوق او، «ارباب اشتباه» نتوانست توجه یک ناشر اصلی را جلب کند
[ترجمه ترگمان]علی رغم شور و شوق او، \"لرد of\" در جذب سود از یک ناشر اصلی شکست خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the 1years of his misrule, famines intensified and rebellions multiplied.
[ترجمه گوگل]در یک سال حکومت نادرست او، قحطی ها شدت گرفت و شورش ها زیاد شد
[ترجمه ترگمان]در ۱ سال حاکمیت او، قحطی شدت گرفت و شورش ها چند برابر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. KALAMAZOO, Mich. — Jaimy Gordon's novel "Lord of Misrule," which won the National Book Award for fiction last month, was such a long shot that even Ms.
[ترجمه گوگل]کالامازو، میخ - رمان جیمی گوردون به نام «ارباب بد حکومتی» که ماه گذشته برنده جایزه کتاب ملی ادبیات داستانی شد، آنقدر بلند بود که حتی خانم
[ترجمه ترگمان]KALAMAZOO، Mich رمان \"لرد of Misrule\"، که ماه گذشته جایزه کتاب ملی را برای داستان به دست آورد، این عکس بسیار طولانی بود که حتی خانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After a decade of the instability and misrule that resulted, many Pakistanis welcomed General Musharraf's coup.
[ترجمه گوگل]پس از یک دهه بی‌ثباتی و بی‌ثباتی ناشی از آن، بسیاری از پاکستانی‌ها از کودتای ژنرال مشرف استقبال کردند
[ترجمه ترگمان]پس از یک دهه بی ثباتی و هرج و مرج ناشی از آن، بسیاری از پاکستانی ها از کودتای ژنرال پرویز مشرف استقبال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Those inside government have less excuse for misrule.
[ترجمه گوگل]کسانی که در داخل حکومت هستند بهانه کمتری برای سوء مدیریت دارند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در درون دولت هستند بهانه ای برای سو حکومت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "Lord of Misrule," for example, has a full cloth cover and a stitched binding, which is practically unheard of these days.
[ترجمه گوگل]مثلاً «رَبُّ الْمُسْرِلِ» یک روکش پارچه ای کامل و یک صحافی دوخته شده دارد که این روزها عملاً بی سابقه است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، \"لرد of\" پوشش کامل پارچه ای دارد و یک پیوند بخیه زده شده است، که عملا در این روزها بی سابقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Despite her enthusiasm "Lord of Misrule" failed to attract interest from a mainstream publisher. "It was like dropping it over a cliff," she said.
[ترجمه گوگل]علیرغم شور و شوق او، «ارباب اشتباه» نتوانست توجه یک ناشر اصلی را جلب کند او گفت: «مثل انداختن آن روی صخره بود
[ترجمه ترگمان]او گفت: \"علی رغم شور و شوق او،\" لرد of \"نتوانست علاقه یک ناشر اصلی را به خود جلب کند، و گفت:\" این کار مانند انداختن آن بر روی یک صخره بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "The Misrule of Law: Land and Usurpation in Brazil. " Comparative Studies in Society and History 33 (October 199: 695-72
[ترجمه گوگل]"سوء حکومت قانون: زمین و غصب در برزیل " مطالعات تطبیقی ​​در جامعه و تاریخ 33 (اکتبر 199: 695-72)
[ترجمه ترگمان]\" مطالعات تطبیقی در جامعه و تاریخ ۳۳ (اکتبر ۱۹۹: ۶۹۵ - ۷۲)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was arrested last December, accused of corruption and misrule.
[ترجمه گوگل]او در دسامبر گذشته به اتهام فساد و سوء حکومت دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]او در دسامبر گذشته دستگیر شد و به فساد و سو حکومت متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She blames her country's economic collapse on forty years of communist misrule.
[ترجمه گوگل]او سقوط اقتصادی کشورش را به خاطر چهل سال سوء مدیریت کمونیستی می داند
[ترجمه ترگمان]او سقوط اقتصادی کشورش را در حدود چهل سال حاکمیت کمونیستی مقصر دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشوب (اسم)
alarm, turbulence, disturbance, alarum, riot, tumult, unrest, revolution, commotion, sedition, fury, fuss, ruckus, turbulency, convulsion, hurly-burly, misrule

درهم و برهمی (اسم)
confusion, disarray, clutter, muss, mash, hugger-mugger, welter, misrule, mix-up, topsy-turvydom

سوء اداره (اسم)
maladministration, malpractice, misrule

انگلیسی به انگلیسی

• poor management, evil government
manage badly, govern in an evil manner
to misrule a country means to govern it unfairly or inefficiently. verb here but can also be used as an uncount noun. e.g. ...petty tyrants whose subjects groan under their misrule.

پیشنهاد کاربران

بپرس