misprision

/ˌmɪˈsprɪʒən//ˌmɪˈsprɪʒən/

اشتباه (ناشی از عوضی خواندن یا سوتفاهم)، تحقیر، دست کم گیری، خوارشماری، دون پنداری، هتک احترام یا توهین نسبت به دادگاه یا دولت

جمله های نمونه

1. As one of the serious official misconduct crime, misprision is attacked by each authority at anytime.
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از جرایم جدی تخلفات رسمی، انتفاع نادرست توسط هر مقامی در هر زمان مورد حمله قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از جرایم جدی سو رفتار، misprision هر زمان توسط هر اداره مورد حمله قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If a crime takes place the neighbours are held guilty of something analogous to what English law calls "misprision of treason, " in that when they knew of a criminal intention they did not report it.
[ترجمه گوگل]اگر جنایتی اتفاق بیفتد، همسایه‌ها در مورد چیزی مشابه آنچه قانون انگلیسی «خیانت خیانت» می‌نامد، مجرم شناخته می‌شوند، به این معنا که وقتی از قصد مجرمانه اطلاع داشتند، آن را گزارش نکردند
[ترجمه ترگمان]اگر یک جرم رخ دهد، همسایگان در مورد چیزی مشابه آنچه که قانون انگلستان \"خیانت به خیانت\" می نامد، مجرم شناخته می شوند، در آن زمانی که آن ها از یک قصد جنایی آگاه بودند که آن ها آن را گزارش نکرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Theare differences between misprision and abuse one's authority and unemployment by state company's staff.
[ترجمه گوگل]تفاوت هایی بین سوء استفاده و سوء استفاده از اختیارات و بیکاری کارکنان شرکت دولتی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Theare بین misprision و سو استفاده از قدرت و بیکاری کارکنان شرکت دولتی تفاوت معنی داری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bloom regards his theory of "The Anxiety of Influence" as his most important contribution to literary criticism, and uses "dancing" to explain his famous yet baffling six rations of "misprision.
[ترجمه گوگل]بلوم نظریه خود درباره «اضطراب تأثیر» را به عنوان مهم‌ترین سهم خود در نقد ادبی می‌داند و از «رقص» برای توضیح شش سهم معروف و در عین حال گیج‌کننده‌اش از «اشتباه» استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]بلوم، نظریه او درباره \"اضطراب تاثیر\" را به عنوان مهم ترین سهم خود در انتقاد ادبی در نظر می گیرد و از \"رقص\" برای توضیح شش سهمیه معروف خود از \"misprision\" استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Misprision of its incidence, rapid development, poor prognosis and seriously endanger human health, to prevent and treat the disease is one of the most important medical and social issues.
[ترجمه گوگل]بروز نادرست، توسعه سریع، پیش آگهی نامطلوب و به خطر انداختن جدی سلامتی انسان، برای پیشگیری و درمان بیماری یکی از مهمترین مسائل پزشکی و اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی شیوع آن، توسعه سریع، پیش بینی ضعیف و به خطر انداختن سلامتی انسان، پیش گیری و درمان این بیماری یکی از مهم ترین مسائل پزشکی و اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By the common law of England, misprision of felony or treason was a crime of omission.
[ترجمه گوگل]طبق قانون عرفی انگلستان، ارتکاب جرم یا خیانت، جرم ترک‌کاری بود
[ترجمه ترگمان]در قانون مشترک انگلستان جرم یا خیانت، جنایت و خیانت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Elderly patients with colorectal cancer development has been slow and symptoms of misprision of acute intestinal obstruction is a common complication.
[ترجمه گوگل]رشد بیماران مسن مبتلا به سرطان کولورکتال کند بوده است و علائم انسداد حاد روده یک عارضه شایع است
[ترجمه ترگمان]افراد مسن با رشد سرطان روده بزرگ کند بوده و علائم اختلال روده حاد روده یک مشکل رایج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From our past experience, this kind of overseas marketing is most likely to retain local misprision profits.
[ترجمه گوگل]از تجربه گذشته ما، این نوع بازاریابی در خارج از کشور به احتمال زیاد سودهای نادرست محلی را حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]از تجربه گذشته ما، این نوع بازاریابی خارج از کشور به احتمال زیاد سود misprision محلی را حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The crime of Endangering governmental rule: Treason felony, Misprision, Seizing prisoner, Oganizing the private armed forces.
[ترجمه گوگل]جرم به خطر انداختن حکومت حکومتی: جنایت خیانت، ارتکاب جرم، دستگیری زندانی، سازماندهی نیروهای مسلح خصوصی
[ترجمه ترگمان]جرم حکومت Endangering: خیانت - جنایت، misprision، اسارت، تجاوز به نیروهای مسلح خصوصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] توهین به دولت یا به دادگاه، قصور در انجام وظیفه

انگلیسی به انگلیسی

• misconduct by a public official; concealment of a crime; contempt, disregard

پیشنهاد کاربران

بپرس