1. It is often observed that misogyny and homophobia go together.
[ترجمه مرجان] اغلب مشاهده می شود که تنفر از زنان و همجنس گرایی ستیزی با یکدیگر همراه می شوند.|
[ترجمه گوگل]اغلب مشاهده می شود که زن ستیزی و همجنس گرا هراسی با هم هستند[ترجمه ترگمان]اغلب مشاهده می شود که misogyny و همجنس هراسی به هم نزدیک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. These replications of conventional psychology's misogyny come about because feminism finds it difficult to articulate links between subjectivity and political change.
[ترجمه گوگل]این تکرار از زنستیزی روانشناسی مرسوم به این دلیل به وجود میآید که فمینیسم بیان پیوندهای بین ذهنیت و تغییر سیاسی را دشوار مییابد
[ترجمه ترگمان]این تکرار روان شناسی از روان شناسی متعارف به این دلیل مطرح می شود که فمینیسم به سختی ارتباط بین ذهنیت و تغییر سیاسی را مشکل می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تکرار روان شناسی از روان شناسی متعارف به این دلیل مطرح می شود که فمینیسم به سختی ارتباط بین ذهنیت و تغییر سیاسی را مشکل می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. When women write about misogyny, they do it from the standpoint of victims.
[ترجمه گوگل]وقتی زنان درباره زن ستیزی می نویسند، این کار را از دیدگاه قربانیان انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]وقتی زنان در مورد misogyny می نویسند، از نظر قربانیان این کار را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی زنان در مورد misogyny می نویسند، از نظر قربانیان این کار را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. " Misogyny " means the sentiment or the topic of distorting and belittling the female's image, pushing all faults to the female in literature.
[ترجمه گوگل]«زن ستیزی» به معنای احساس یا موضوع تحریف و کوچک شمردن تصویر زن است و تمام عیوب را به زن در ادبیات می کشاند
[ترجمه ترگمان]\"misogyny\" به معنای احساسات یا موضوع تحریف و تحقیر تصویر زن است و همه نقص ها را به زن ادبیات وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"misogyny\" به معنای احساسات یا موضوع تحریف و تحقیر تصویر زن است و همه نقص ها را به زن ادبیات وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. For the female images, there was a number of commentators felt that Updike was a "misogyny" writer.
[ترجمه گوگل]برای تصاویر زن، تعدادی از مفسران احساس می کردند که آپدایک یک نویسنده «زن ستیزی» است
[ترجمه ترگمان]برای تصاویر زنان، برخی از مفسرین احساس می کردند که Updike نویسنده \"misogyny\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای تصاویر زنان، برخی از مفسرین احساس می کردند که Updike نویسنده \"misogyny\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Women are exalted, and sometimes the misogyny you see is actually a reaction to intense desire.
[ترجمه گوگل]زنان تعالی می یابند و گاهی اوقات زن ستیزی که می بینید در واقع واکنشی به میل شدید است
[ترجمه ترگمان]زنان متعالی هستند و گاهی اوقات misogyny که می بینید در واقع واکنشی به میل شدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زنان متعالی هستند و گاهی اوقات misogyny که می بینید در واقع واکنشی به میل شدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. "I am troubled sometimes by the misogyny and materialism of a lot of rap lyrics, " Obama remarked. "But I think the genius of the art form has shifted the culture and helped to de-segregate music. "
[ترجمه گوگل]اوباما گفت: «من گاهی اوقات از زن ستیزی و مادی گرایی بسیاری از اشعار رپ ناراحت می شوم اما من فکر میکنم نبوغ شکل هنری فرهنگ را تغییر داده و به جداسازی موسیقی کمک کرده است »
[ترجمه ترگمان]اوباما اظهار داشت: \" من گاهی اوقات با the و مادی گرایی از بسیاری از اشعار رپ ناراحت هستم اما من فکر می کنم که نبوغ شکل هنر فرهنگ را تغییر داده است و به جداسازی کردن موسیقی کمک می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اوباما اظهار داشت: \" من گاهی اوقات با the و مادی گرایی از بسیاری از اشعار رپ ناراحت هستم اما من فکر می کنم که نبوغ شکل هنر فرهنگ را تغییر داده است و به جداسازی کردن موسیقی کمک می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He argues that Bismarck's misogyny stemmed from his childhood when he found himself in a triangle between his cold, intelligent and ambitious mother, whom he disliked, and his weak, kindly father.
[ترجمه گوگل]او استدلال می کند که زن ستیزی بیسمارک از دوران کودکی او سرچشمه می گیرد، زمانی که او خود را در مثلثی بین مادر سرد، باهوش و جاه طلبش که از او متنفر بود، و پدر ضعیف و مهربانش یافت
[ترجمه ترگمان]استدلال می کند که misogyny Bismarck از کودکی سرچشمه می گرفت که خود را در یک مثلث بین مادر سرد، باهوش و جاه طلب قرار داد، و او را دوست نمی داشت، و پدر ضعیف و مهربان او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استدلال می کند که misogyny Bismarck از کودکی سرچشمه می گرفت که خود را در یک مثلث بین مادر سرد، باهوش و جاه طلب قرار داد، و او را دوست نمی داشت، و پدر ضعیف و مهربان او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Man's misogyny is displayed everywhere from man's leading societies to different cultural aspects, and also, in literature of male writers.
[ترجمه گوگل]زن ستیزی انسان در همه جا از جوامع پیشرو انسان گرفته تا جنبه های مختلف فرهنگی و همچنین در ادبیات نویسندگان مرد نمایان است
[ترجمه ترگمان]misogyny بشر در همه جا از جوامع پیشرو انسان به جنبه های مختلف فرهنگی و همچنین در ادبیات نویسندگان مرد نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]misogyny بشر در همه جا از جوامع پیشرو انسان به جنبه های مختلف فرهنگی و همچنین در ادبیات نویسندگان مرد نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The typical defense to a charge of misogyny within the faith is that the covering of women means that they are more valued.
[ترجمه گوگل]دفاع معمولی در برابر اتهام زن ستیزی در دین این است که پوشش زنان به معنای ارزشمندتر شدن آنهاست
[ترجمه ترگمان]دفاع معمول در برابر اتهام misogyny در ایمان این است که پوشش زنان به این معنی است که آن ها ارزش بیشتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دفاع معمول در برابر اتهام misogyny در ایمان این است که پوشش زنان به این معنی است که آن ها ارزش بیشتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. When these pictures were broadcast live across international television screens, it was obvious that the issue was misogyny, not theology.
[ترجمه گوگل]هنگامی که این تصاویر به صورت زنده از تلویزیون های بین المللی پخش شد، آشکار بود که موضوع زن ستیزی است نه الهیات
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این تصاویر در سراسر صفحه تلویزیون بین المللی پخش شد، واضح بود که این موضوع misogyny است، نه الاهیات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این تصاویر در سراسر صفحه تلویزیون بین المللی پخش شد، واضح بود که این موضوع misogyny است، نه الاهیات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The organizations women formed to bring about equality were just as often havens from intractable, institutionalized misogyny.
[ترجمه گوگل]سازمانهایی که زنان برای ایجاد برابری تشکیل میدادند، اغلب مأمنی از زنستیزی غیرقابل حل و نهادینه شده بودند
[ترجمه ترگمان]سازمان هایی که زنان تشکیل می دادند تا برابری را به ارمغان بیاورند، به همان اندازه often از misogyny سرکش و intractable بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سازمان هایی که زنان تشکیل می دادند تا برابری را به ارمغان بیاورند، به همان اندازه often از misogyny سرکش و intractable بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Woman-centred psychologists are also interested in language and the unconscious, in spite of the misogyny which they see in linguistics and psychoanalysis.
[ترجمه گوگل]روانشناسان زن محور نیز علیرغم زن ستیزی که در زبان شناسی و روانکاوی مشاهده می کنند به زبان و ناخودآگاه علاقه مند هستند
[ترجمه ترگمان]روان شناسان محور، به رغم of که در زبان شناسی و روان کاوی می بینند، به زبان و ضمیر ناخودآگاه علاقه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روان شناسان محور، به رغم of که در زبان شناسی و روان کاوی می بینند، به زبان و ضمیر ناخودآگاه علاقه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. So should the habit of showing female models part-naked ,or in poses suggesting bondage, betray an element of misogyny in the industry?
[ترجمه گوگل]بنابراین آیا عادت به نشان دادن مدل های زن نیمه برهنه یا در ژست هایی که نشان دهنده اسارت است، باید به عنصر زن ستیزی در صنعت خیانت کند؟
[ترجمه ترگمان]بنابراین آیا این عادت به نشان دادن یک مدل زن - برهنه، یا ژست پیشنهاد شده در این صنعت، می تواند به یک عنصر of در این صنعت خیانت کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین آیا این عادت به نشان دادن یک مدل زن - برهنه، یا ژست پیشنهاد شده در این صنعت، می تواند به یک عنصر of در این صنعت خیانت کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید