mislay

/ˌmɪsˈleɪ//ˌmɪsˈleɪ/

معنی: گم کردن، جا گذاشتن
معانی دیگر: (چیزی را) در جای خودش نگذاشتن، درجای عوضی گذاشتن، جا گذاشتن چیزی

جمله های نمونه

1. Did you often mislay these farm chemicals?
[ترجمه گوگل]آیا اغلب این مواد شیمیایی مزرعه را به اشتباه مصرف می کردید؟
[ترجمه ترگمان]شما اغلب این مواد شیمیایی رو از بین می برید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I seem to have mislaid my keys.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کلیدهایم را گم کرده ام
[ترجمه ترگمان] انگار کلیدهام رو گم کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I have mislaid the new magazine.
[ترجمه گوگل]من مجله جدید را به اشتباه انداختم
[ترجمه ترگمان] من اون مجله جدید رو گم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sometimes students' work does get lost or mislaid.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات کار دانش آموزان گم می شود یا به اشتباه می افتد
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، دانش آموزان گم یا ناپدید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I appear to have mislaid my jumper.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که جامپرم را به اشتباه انداخته ام
[ترجمه ترگمان]انگار jumper را گم کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I seem to have mislaid my passport have you seen it?
[ترجمه Peter Strahm] انگار پاسپورتم رو گم کردم شما اون رو ندیدی؟
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد گذرنامه ام را اشتباه انداخته ام آیا آن را دیده اید؟
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که have را گم کرده ام، شما هم آن را دیده اید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Oh dear, I've mislaid my glasses again.
[ترجمه Peter Strahm] اوه عزیزم من دوباره عینکم رو گم کردم.
|
[ترجمه گوگل]عزیزم من دوباره عینکمو اشتباه زدم
[ترجمه ترگمان]اوه، خدای من، دوباره glasses را گم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Could I borrow a pen? I seem to have mislaid mine.
[ترجمه Peter Strahm] میتونم یه خودکار قرض بگیرم؟انگار از خودمو گم کردم.
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانم یک خودکار قرض بگیرم؟ به نظر می رسد که من به اشتباه خود را
[ترجمه ترگمان]میتونم یه خودکار قرض بگیرم؟ انگار مال خودم را گم کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've mislaid my glasses again.
[ترجمه گوگل]دوباره عینکم را اشتباه زدم
[ترجمه ترگمان]دوباره عینکم را گم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A trail of missed connections and mislaid luggage follows these travelers.
[ترجمه گوگل]دنباله ای از اتصالات از دست رفته و چمدان های گمشده این مسافران را دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]ردی از اتصالات از دست رفته و چمدان، این مسافران را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our luggage was temporarily mislaid.
[ترجمه گوگل]چمدان ما موقتاً گم شده بود
[ترجمه ترگمان]چمدان ما موقتا کنار گذاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After supplying medical records and repeatedly telephoning the department, we were told in September that they had mislaid his file.
[ترجمه گوگل]پس از تهیه مدارک پزشکی و تماس های مکرر با بخش، در سپتامبر به ما گفتند که پرونده او را اشتباه انداخته اند
[ترجمه ترگمان]بعد از تهیه سوابق پزشکی و تماس مکرر به اداره، در ماه سپتامبر به ما گفته شد که پرونده او را گم کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I seem to have temporarily mislaid my keys. Have you seen them anywhere?
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد من به طور موقت کلیدهایم را اشتباه انداخته ام آیا آنها را جایی دیده اید؟
[ترجمه ترگمان]به نظر میرسه من موقتا کلید هامو گم کرده م هیچ جا آن ها را دیده ای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ben mislaid the tape he needed for his English class.
[ترجمه Peter Strahm] بن نواری رو که برای کلاس انگلیسی نیاز داشت گم کرد.
|
[ترجمه گوگل]بن نواری را که برای کلاس انگلیسی خود نیاز داشت به اشتباه انداخت
[ترجمه ترگمان]بن نواری را که برای کلاس انگلیسی لازم داشت گم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I mislaid my purse.
[ترجمه گوگل]کیفم را اشتباه انداختم
[ترجمه ترگمان] من کیفم رو گم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گم کردن (فعل)
bewilder, tine, lose, misplace, miss, mislay

جا گذاشتن (فعل)
misplace, mislay

انگلیسی به انگلیسی

• accidentally place an object where it cannot be found, misplace; arrange incorrectly
if you mislay something, you lose it, because you put it somewhere and then forget where it is.

پیشنهاد کاربران

از دست دادن موقتی چیزی ( بخاطر فراموشی جای آن )
معنای "گم کردن" کلی تر هست و دربرگیرنده قید موقتی در تعریف فعل نمی باشد.
تفاوتی که با lose داره اینه که در lose چیزی گم شده که ممکنه خودمون گمش کرده باشیم یا کس دیگه ای برداشته باشه اما در mislay خودمون یه جایی گذاشتیمش و یادمون رفته الان کجاست و معمولا برای مدت کوتاهی این حالت طول میکشه.
منبع : Oxford Advanced Learner's Dictionary - 8th Edition
این فعل دقیقا مترادفِ lose هست
اسگل بازی ( فعل )
پرنده ای بنام اسگل ( اسم )
ندانستن کجا گذاشتن
I mislay my keys
نمیدونم کلیدهایم را کجا گذاشته ام
گمراه کننده
جاگذاشتن
قرار دادن چیزی درجایی فراموش کردن اینکه کجا گذاشتیش.
#longman

بپرس