misinterpretation


سو تعبیر، تفسیرغلط، ترجمه غلط

جمله های نمونه

1. Her anxiety has sprung from a misinterpretation of the report.
[ترجمه گوگل]اضطراب او ناشی از تفسیر نادرست از گزارش است
[ترجمه ترگمان]تصور نمی کنم که اضطراب او ناشی از این گزارش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The same misinterpretation of the gravity vertical is possible in a co-ordinated turn.
[ترجمه گوگل]همان تعبیر نادرست از عمودی گرانش در یک چرخش هماهنگ امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]همین تفسیر نادرست از وضعیت عمودی در یک نوبت هماهنگ ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Although open to misinterpretation, this at least in principle shows the extent to which employers were hunting for workers.
[ترجمه گوگل]اگرچه این موضوع قابل تفسیر نادرست است، اما حداقل در اصل نشان می دهد که کارفرمایان تا چه حد به دنبال کارگران بوده اند
[ترجمه ترگمان]اگرچه در مورد سو تفسیر باز است، اما این حداقل در اصل نشان می دهد که چرا کارفرمایان به دنبال کارگران بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The misinterpretation of behavior as pathology also results quite often from the labeling of social problems as individual psychological problems.
[ترجمه گوگل]تعبیر نادرست رفتار به عنوان آسیب شناسی نیز اغلب از برچسب زدن مشکلات اجتماعی به عنوان مشکلات روانی فردی ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]تفسیر غلط رفتار به عنوان آسیب شناسی نیز اغلب از برچسب زدن مشکلات اجتماعی به عنوان مشکلات روانی فردی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The message left no room for misinterpretation.
[ترجمه گوگل]این پیام جایی برای تفسیر نادرست باقی نگذاشت
[ترجمه ترگمان]این پیام جایی برای سو تفسیر باقی نگذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His misinterpretation of the question caused his error.
[ترجمه گوگل]تفسیر نادرست او از سوال باعث اشتباه او شد
[ترجمه ترگمان]تفسیر اشتباه او از این سوال باعث شد که اشتباه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Often our beliefs are based on a misinterpretation of the past.
[ترجمه گوگل]اغلب باورهای ما بر اساس تفسیر نادرست از گذشته است
[ترجمه ترگمان]اغلب اعتقادات ما براساس سو تفسیر گذشته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In order to realize deliberate misinterpretation, hearers exploit the inherent ambiguity of language, and the inherent implicitness or indirectness of language use.
[ترجمه گوگل]برای پی بردن به تعبیر نادرست عمدی، شنوندگان از ابهام ذاتی زبان و ضمنی یا غیرمستقیم بودن استفاده از زبان سوء استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]به منظور درک سو تفسیر عمدی، شنوندگان از ابهام ذاتی زبان، و the ذاتی و یا indirectness استفاده از زبان بهره برداری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A number of these statements could be open to misinterpretation .
[ترجمه گوگل]تعدادی از این اظهارات ممکن است قابل تفسیر نادرست باشد
[ترجمه ترگمان]تعدادی از این بیانیه ها ممکن است برای تفسیر نادرست باز باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Demonstrate provocation test where clients deliberately over-breath - discuss catastrophic misinterpretation of symptoms - breathing exercises.
[ترجمه گوگل]آزمایش تحریک را نشان دهید که در آن مراجع عمدا بیش از حد نفس می کشند - در مورد تفسیر نادرست فاجعه بار علائم - تمرینات تنفسی بحث کنید
[ترجمه ترگمان]آزمون تحریک آمیز را نشان دهید که در آن مشتری ها به عمد تنفس را تنفس می کنند - درباره سو تفسیر فاجعه آمیز تمرینات تنفسی صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One of the important ways to avoid mistranslation is to reveal the factors responsible for misinterpretation and cultural conflicts underlying the languages.
[ترجمه گوگل]یکی از راه‌های مهم برای جلوگیری از ترجمه نادرست، فاش کردن عوامل مسبب تعبیر نادرست و تعارضات فرهنگی زیربنای زبان‌ها است
[ترجمه ترگمان]یکی از راه های مهم اجتناب از mistranslation، آشکار کردن عواملی است که مسئول تفسیر غلط و تضادهای فرهنگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such disclosure should make the financial statements more useful and less subject to misinterpretation.
[ترجمه گوگل]چنین افشایی باید صورتهای مالی را مفیدتر کند و کمتر مورد سوءتعبیر قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]چنین افشای اطلاعات باید اظهارنامه های مالی را مفیدتر و کم تر مورد سو تفسیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So, the FT interpretation you mentioned is clearly a misinterpretation.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تفسیر FT که شما ذکر کردید، به وضوح یک تفسیر نادرست است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تعبیر FT که به شما اشاره شد به وضوح تفسیر نادرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The letter levelled two criticisms against the BBC, of misinterpretation and bias.
[ترجمه گوگل]در این نامه دو انتقاد از بی‌بی‌سی وجود داشت، سوء تعبیر و سوگیری
[ترجمه ترگمان]این نامه دو انتقاد را علیه بی بی سی، از سو تفسیر و تعصب نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] سوء تعبیر

انگلیسی به انگلیسی

• act of explaining or understanding incorrectly, misconception, erroneous conclusion

پیشنهاد کاربران

تصور اشتباه، درک نادرست، تصور نادرست
درک نادرست
عوضی تفسیر کردن
سوئ تفاهم

بپرس