misinform

/ˌmɪˌsɪnˈfɔːrm//ˌmɪsɪnˈfɔːm/

معنی: گمراه کردن، اطلاع غیر صحیح دادن
معانی دیگر: اطلاعات غلط دادن، آگهدادهای غلط دادن

جمله های نمونه

1. They had been misinformed about the time of the meeting.
[ترجمه گوگل]در مورد زمان ملاقات به آنها اطلاعات غلط داده شده بود
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد زمان ملاقات اطلاعات نادرستی دریافت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The parents had been misinformed about the incident.
[ترجمه گوگل]به والدین در مورد این حادثه اطلاعات غلط داده شده بود
[ترجمه ترگمان]والدین در مورد این حادثه اطلاعات نادرستی دریافت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don ' t misinform your doctor nor your lawyer.
[ترجمه گوگل]به پزشک و وکیل خود اطلاعات نادرست ندهید
[ترجمه ترگمان]به دکتر و وکیلت زنگ نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were deliberately misinformed about their rights.
[ترجمه گوگل]آنها عمدا در مورد حقوق خود اطلاعات نادرست دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به عمد درباره حقوق آن ها اطلاعات غلط داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has been misinformed by members of his own party.
[ترجمه گوگل]اعضای حزب خودش به او اطلاعات غلط داده اند
[ترجمه ترگمان]اعضای حزب او به او اطلاعات نادرستی داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I regret to say you have been misinformed .
[ترجمه گوگل]متاسفم که بگم به شما اطلاعات غلط داده اند
[ترجمه ترگمان]متاسفم که به شما اطلاعات غلط دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She misinformed me of the real state of affairs.
[ترجمه گوگل]او به من اطلاعات غلطی از وضعیت واقعی داد
[ترجمه ترگمان]او به من اطلاعات واقعی امور را به من داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I am afraid you've been misinformed.
[ترجمه گوگل]می ترسم به شما اطلاعات غلط داده شده باشد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه به شما اطلاعات غلط دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He's either badly misinformed or willfully lying.
[ترجمه گوگل]او یا بد اطلاعات غلط دارد یا عمدا دروغ می گوید
[ترجمه ترگمان]او به اطلاعات غلط اطلاعات غلط داده یا به عمد دروغ می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You have been misinformed.
[ترجمه گوگل]به شما اطلاعات غلط داده اند
[ترجمه ترگمان]به شما اطلاعات غلط دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't misinform your doctor or your lawyer.
[ترجمه گوگل]به پزشک یا وکیل خود اطلاعات نادرست ندهید
[ترجمه ترگمان]به دکتر یا وکیلت زنگ نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can misinform this generation, but his genius lives on!
[ترجمه گوگل]شما می توانید به این نسل اطلاعات غلط بدهید، اما نبوغ او زنده است!
[ترجمه ترگمان]شما می توانید این نسل را از خود دور کنید، اما نبوغ او زنده است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To avoid conflict, they sometimes deliberately misinform each other as to their feelings, personal history, activities, and plans.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از درگیری، آنها گاهی اوقات عمداً به یکدیگر در مورد احساسات، تاریخچه شخصی، فعالیت ها و برنامه های خود اطلاعات غلط می دهند
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از تعارض، گاهی اوقات به عمد هر یک را به عنوان احساسات، پیشینه شخصی، فعالیت ها و برنامه های خود مورد انتقاد قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I was told she would be at the meeting, but clearly I was misinformed.
[ترجمه گوگل]به من گفته شد که او در جلسه خواهد بود، اما به وضوح به من اطلاعات غلط داده شده است
[ترجمه ترگمان]به من گفتند که او در جلسه خواهد بود، اما به طور واضح به من اطلاعات غلط داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گمراه کردن (فعل)
jape, seduce, mislead, misguide, misdirect, misinform

اطلاع غیر صحیح دادن (فعل)
misinform

انگلیسی به انگلیسی

• give incorrect information, mislead
if you are misinformed, you are told something that is wrong or inaccurate.

پیشنهاد کاربران

to tell someone information that is not correct/ mislead
دادن اطلاعات نادرست به کسی، گمراه کردن کسی با دادن اطلاعات غلط، منحرف کردن کسی
I was told she would be at the meeting, but clearly, I was misinformed.
I was misinformed about the meeting – it was yesterday, not today.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/misinform
♡♧♤♢ اطلاعات غلط دادن ♢♤♧♡
☆★گمراه کردن★☆
↪اطلاعات غیر صحیح دادن↪
✧✦آگاهی های غلط دادن✦✧
برای نمونه=====>
. I regret to say you have been misinformed
معنی بالایی ﴿متاسفم که به شما اطلاعات غلط دادم﴾
خسته نباشید & GOOD LUCK
بَدَزداییدن = بد _ ازدای_ یدن
کَژزداییدن = کژ_ازدای - یدن
اطلاعات غلط دادن

بپرس