1. the voyage ended without any mishap
سفر دریایی بدون هیچ اتفاق ناگواری به پایان رسید.
2. They met with a slight mishap on the way.
[ترجمه گوگل]آنها در راه با یک اتفاق ناگوار مواجه شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک پیشامد جزئی مواجه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک پیشامد جزئی مواجه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I had a slight mishap with one of the glasses.
[ترجمه گوگل]با یکی از عینک ها کمی مشکل داشتم
[ترجمه ترگمان]من یه مشکل کوچیکی با یکی از عینک داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من یه مشکل کوچیکی با یکی از عینک داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This mishap reminded me of a traffic accident I once experienced.
[ترجمه گوگل]این اتفاق ناگوار مرا به یاد یک حادثه رانندگی انداخت که یک بار تجربه کردم
[ترجمه ترگمان]این حادثه، من را به یاد یک حادثه رانندگی انداخت که زمانی تجربه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این حادثه، من را به یاد یک حادثه رانندگی انداخت که زمانی تجربه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A mishap prevented him from attending the routine meeting of the company.
[ترجمه گوگل]یک اتفاق ناگوار مانع از شرکت او در جلسه معمول شرکت شد
[ترجمه ترگمان]یک حادثه ناگوار مانع از شرکت در جلسه عادی شرکت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک حادثه ناگوار مانع از شرکت در جلسه عادی شرکت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He is very much grieved over this mishap.
[ترجمه گوگل]او از این حادثه بسیار ناراحت است
[ترجمه ترگمان]از این پیشامد بسیار متاثر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از این پیشامد بسیار متاثر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I'm afraid your son had a slight mishap in the playground.
[ترجمه گوگل]من می ترسم پسر شما در زمین بازی یک اتفاق ناگوار داشته باشد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه پسرتون یه مشکل کوچیکی در زمین بازی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متاسفانه پسرتون یه مشکل کوچیکی در زمین بازی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I managed to get home without mishap.
[ترجمه گوگل]بدون مشکل به خانه رسیدم
[ترجمه ترگمان]بدون این که اتفاقی بیفتد، موفق شدم به خانه برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بدون این که اتفاقی بیفتد، موفق شدم به خانه برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Only one horse finished the course without mishap.
[ترجمه گوگل]فقط یک اسب مسیر را بدون مشکل به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]فقط یک اسب بدون آن که اتفاقی بیفتد، کار را تمام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقط یک اسب بدون آن که اتفاقی بیفتد، کار را تمام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. No one could hush up this mishap.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی توانست این بدبختی را ساکت کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست این حادثه ناگوار را آرام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست این حادثه ناگوار را آرام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We reached home without mishap.
[ترجمه گوگل]بدون مشکل به خانه رسیدیم
[ترجمه ترگمان]بدون هیچ اتفاقی به خانه رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بدون هیچ اتفاقی به خانه رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This mishap has caused Intel to reevaluate its strategy in selling so-called motherboards, analysts said.
[ترجمه گوگل]به گفته تحلیلگران، این اشتباه باعث شده است که اینتل استراتژی خود را در فروش به اصطلاح مادربردها ارزیابی کند
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که این حادثه ناگوار باعث شد که اینتل استراتژی خود را در فروش به اصطلاح motherboards ارزیابی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که این حادثه ناگوار باعث شد که اینتل استراتژی خود را در فروش به اصطلاح motherboards ارزیابی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He reached it without mishap but had to wait for a while, watching the day begin, until the ferrymaster arrived.
[ترجمه گوگل]او بدون مشکل به آنجا رسید، اما مجبور شد مدتی منتظر بماند و شروع روز را تماشا کند تا زمانی که مدیر کشتی از راه برسد
[ترجمه ترگمان]به آن دست یافت، بی آن که اتفاقی برایش بیفتد، اما ناچار شد تا مدتی صبر کند و روز را تماشا کند، تا اینکه ferrymaster رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به آن دست یافت، بی آن که اتفاقی برایش بیفتد، اما ناچار شد تا مدتی صبر کند و روز را تماشا کند، تا اینکه ferrymaster رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She should have taken precautions against such a mishap.
[ترجمه گوگل]او باید اقدامات احتیاطی را در برابر چنین اتفاق ناگواری انجام می داد
[ترجمه ترگمان]او باید احتیاط می کرد که چنین اتفاقی رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او باید احتیاط می کرد که چنین اتفاقی رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید