misfeasance

/mɪsˈfiːzəns//ˌmɪsˈfiːzəns/

معنی: خطا، سوء استفاده از اختیار قانونی
معانی دیگر: (حقوق: انجام یک عمل قانونی به صورت غیرقانونی یا نادرست) خطاکاری، تجاوز، تخلف

جمله های نمونه

1. It is a form of holding administrative subjects responsible for their misfeasance to compel administrative subjects to perform legal duties.
[ترجمه گوگل]نوعی مسئول دانستن افراد اداری در قبال تخلفات خود برای واداشتن افراد اداری به انجام وظایف قانونی است
[ترجمه ترگمان]این نوعی از برگزاری موضوعات اجرایی است که مسئول misfeasance برای وادار کردن افراد اجرایی به انجام وظایف قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nevertheless, with the guidance of ultimate goal of law, it shall be proved to be necessary and possible for the existence of Supra-law ground for elimination of misfeasance.
[ترجمه گوگل]با این وجود، با هدایت هدف غایی قانون، وجود زمینه فراقانونی برای رفع تخلف، ضروری و امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]با این حال، با راهنمایی هدف نهایی قانون، اثبات خواهد شد که برای وجود قانون Supra برای حذف of ضروری و ممکن خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The responsibility-asking in administration is the system that run the responsibilities of government whose behaviors belong to irregularity and misfeasance.
[ترجمه گوگل]مسؤولیت خواهی در اداره، سیستمی است که مسئولیت های دولتی را بر عهده دارد که رفتارهای آن ناشی از بی نظمی و تخلف است
[ترجمه ترگمان]مسیولیت پذیری در دولت سیستمی است که مسئولیت های دولتی را اجرا می کند که رفتار آن ها به بی نظمی و بی نظمی تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The paper will make a concrete analysis of the cause of this phenomena and the irregularity of misfeasance, and bring forward personal views on how to eliminate this phenomena.
[ترجمه گوگل]این مقاله به تحلیلی عینی از علت این پدیده و بی‌نظمی بودن خطا می‌پردازد و دیدگاه‌های شخصی در مورد چگونگی حذف این پدیده ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک تحلیل عینی از علت این پدیده و بی نظمی of ایجاد خواهد کرد و دیدگاه های شخصی در مورد چگونگی حذف این پدیده را مطرح خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Modern criminal law theories in every country usually regard it as condition of preventing criminality, especially as justifiability of eliminating misfeasance.
[ترجمه گوگل]نظریه های حقوق کیفری مدرن در هر کشوری معمولاً آن را شرط پیشگیری از جرم و جنایت به ویژه توجیه پذیری رفع تخلفات می دانند
[ترجمه ترگمان]نظریه های قانون جنایی مدرن در هر کشور این مساله را به عنوان شرط پیش گیری از جرم تلقی می کنند، به خصوص به عنوان justifiability از حذف misfeasance
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The administrative penalty of taxation is the measure of administrative sanctions against the administrative misfeasance to tax taken by tax authorities, which contains punition and compensation.
[ترجمه گوگل]جریمه اداری مالیاتی عبارت است از مجازات اداری در قبال تخلفات اداری مالیاتی اتخاذ شده توسط مقامات مالیاتی که شامل مجازات و غرامت می باشد
[ترجمه ترگمان]مجازات اجرایی مالیات، معیار تحریم های اجرایی علیه مالیات اجرایی است که توسط مقامات مالیاتی اتخاذ می شود، که حاوی punition و غرامت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The system scope of application lies in the limit of misfeasance and malefaction.
[ترجمه گوگل]دامنه کاربرد سیستم در حد خطا و سوء استفاده نهفته است
[ترجمه ترگمان]دامنه کاربرد سیستم در محدوده misfeasance و malefaction قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hence, the wisdom of the common law's stress on the crucial distinction between misfeasance and nonfeasance, between a wrongful aggression against someone's rights, and leaving that person alone.
[ترجمه گوگل]از این رو، حکمت قانون کامن لا بر تمایز حیاتی بین تجاوز و عدم ارتکاب، بین تجاوز نادرست به حقوق شخصی، و تنها گذاشتن آن شخص تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]از این رو، حکمت قانون مشترک بر تمایز مهم بین misfeasance و nonfeasance، بین یک تجاوز نادرست علیه حقوق فردی و گذاشتن آن فرد به تنهایی، تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But most countries and areas' penal code has no specific provision on this, only researches it as supra-law ground for elimination of misfeasance in theory.
[ترجمه گوگل]اما قانون جزای اکثر کشورها و مناطق حکم خاصی در این مورد ندارد و فقط به عنوان زمینه فوق قانونی برای رفع تخلف در تئوری تحقیق می کند
[ترجمه ترگمان]اما اغلب کشورها و مناطق کیفری فاقد شرایط خاصی در این زمینه هستند، تنها در تحقیقات خود به عنوان نقطه فوق قانون برای حذف of در تئوری تحقیق می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خطا (اسم)
slip, error, mistake, transgression, lapse, fault, miss, sin, blunder, miscue, misfeasance

سوء استفاده از اختیار قانونی (اسم)
misfeasance

تخصصی

[حقوق] ارتکاب عمل خلاف، سوء استفاده از اختیارات قانونی، انجام کار مشروع به شکل غیر قانونی

انگلیسی به انگلیسی

• normally lawful act done in an unlawful way; misuse of authority; neglect of duty

پیشنهاد کاربران

بپرس