miserliness


معنی: خست، خسیسی
معانی دیگر: لئامت

جمله های نمونه

1. Miserliness was passing by Love in a big boat. Love said:"Miserliness, can you take me with you ?"
[ترجمه گوگل]بخل با قایق بزرگی از کنار عشق می گذشت عشق گفت: خسیس، می توانی مرا با خود ببری؟
[ترجمه ترگمان]Miserliness از کنار عشق در قایق بزرگ می گذشت عشق گفت: \" \"Miserliness، می توانی مرا با خودت ببری؟\" \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But his miserliness was offset by a generosity toward the victims of the systems he despised.
[ترجمه گوگل]اما خسیس او با سخاوت نسبت به قربانیان سیستم هایی که او از آنها نفرت داشت جبران شد
[ترجمه ترگمان]اما miserliness او با سخاوت نسبت به قربانیان سیستم هایی که مورد تحقیر قرار گرفته بود جبران می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Miserliness is a capital quality to run in families.
[ترجمه گوگل]بخل یک ویژگی سرمایه ای است که در خانواده ها اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]Miserliness یک کیفیت سرمایه ای است که باید در خانواده ها اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. More than the miserliness of the landlord, the mother is lamenting the capriciousness of her fate.
[ترجمه گوگل]مادر بیشتر از بخل صاحبخانه، از هوس‌بازی سرنوشت خود می‌سوزد
[ترجمه ترگمان]مادر مقدس، بیشتر از آنکه در نظر داشته باشد، بر سرنوشت سرنوشت خود افسوس می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is a sort of purification of the soul on the individual level, a cure against miserliness, and a social safety net.
[ترجمه گوگل]نوعی تزکیه روح در سطح فردی، درمان بخل و یک شبکه ایمنی اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]این نوعی تزکیه روح در سطح فردی، درمان علیه miserliness، و یک شبکه امنیت اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The wise person should go beyond the evil of greed and miserliness .
[ترجمه گوگل]عاقل باید از شر طمع و بخل فراتر رود
[ترجمه ترگمان]آدم عاقل باید فراتر از شر حرص و آز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is the best weapon for cutting the selfish knot of miserliness .
[ترجمه گوگل]بهترین سلاح برای بریدن گره خودخواهانه بخل است
[ترجمه ترگمان]این بهترین سلاح برای بریدن رشته خودخواهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then she began to realize that it is not just a matter of feeding them. The monks bring many benefits to others and she was able to overcome her greed and miserliness .
[ترجمه گوگل]سپس متوجه شد که موضوع فقط غذا دادن به آنها نیست راهبان فواید بسیاری برای دیگران به ارمغان می آورد و او توانست بر طمع و بخل خود غلبه کند
[ترجمه ترگمان]بعد متوجه شد که فقط مساله تغذیه آن ها نیست راهب ها منافع بسیاری برای دیگران می آورند و او قادر بود بر حرص و طمع خود غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aristotle advocates the golden mean principle of consumption ethics, objects to waste and miserliness, attaches importance to temperance, and emphasizes the education of people's consumption ethics.
[ترجمه گوگل]ارسطو از اصل میانگین طلایی اخلاق مصرف حمایت می کند، به اتلاف و بخل اعتراض می کند، به اعتدال اهمیت می دهد و بر آموزش اخلاق مصرف مردم تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]\"ارسطو\" از اصل طلایی اصول اخلاقی مصرف، اشیا به مواد زائد و miserliness استفاده می کند، و اهمیت قائل شدن به \"میانه روی\" را مشخص می کند و بر آموزش اخلاق مصرف مردم تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The monks bring many benefits to others and she was able to overcome her greed and miserliness .
[ترجمه گوگل]راهبان فواید بسیاری برای دیگران به ارمغان می آورد و او توانست بر طمع و بخل خود غلبه کند
[ترجمه ترگمان]راهب ها منافع بسیاری برای دیگران می آورند و او قادر بود بر حرص و طمع خود غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خست (اسم)
meanness, avarice, parsimony, miserliness, vileness, sordidness

خسیسی (اسم)
meanness, parsimony, miserliness, vileness, sordidness

انگلیسی به انگلیسی

• cheapness, stinginess

پیشنهاد کاربران

بخل
throw money around like a man with no hands ( v. )
( Aus. ) to be very mean

بپرس