1. a miserable hypochondriac whose interests are bounded by his own imaginary ailments
خود بیمار انگار بیچاره ای که علایق او محدود به بیماری های خیالی خودش است
2. a miserable performance
ایفای نقش بسیار بد،اجرای بد
3. his miserable treatment of his own children
رفتار شرم آور او نسبت به فرزندانش
4. a group of miserable human beings who had been put to forced labor
گروهی از انسان های فلک زده که به بیگاری گرفته شده بودند.
5. he died a miserable death
با وضع بسیار بدی مرد.
6. when will this miserable weather change?
این هوای ناراحت کننده کی تغییر خواهد کرد؟
7. spare, o god, this miserable sinner!
ای خدا این گنهکار بدبخت را ببخش !
8. they were struggling to raise their miserable incomes
آنها تلاش می کردند که درآمدهای ناچیز خود را بالا ببرند.
9. He was a lonely, miserable wretch.
[ترجمه melika] او یک آدم بدبخت و تنها بود|
[ترجمه گوگل]او یک بدبخت تنها و بدبخت بود[ترجمه ترگمان]او یک آدم بدبخت و بدبخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What's more miserable than discontent?
[ترجمه گوگل]چه بدتر از نارضایتی؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی مهم تر از نارضایتی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چه چیزی مهم تر از نارضایتی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His miserable manner cast a cloud over the whole proceedings.
[ترجمه گوگل]رفتار رقت بار او کل جریان را زیر و رو کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار فلاکت بار او در تمام جریان جریان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رفتار فلاکت بار او در تمام جریان جریان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I've been so miserable since Patrick left me.
[ترجمه گوگل]از زمانی که پاتریک مرا ترک کرد بسیار بدبخت بودم
[ترجمه ترگمان]از وقتی که \"پاتریک\" منو ترک کرد خیلی بدبخت بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از وقتی که \"پاتریک\" منو ترک کرد خیلی بدبخت بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She knows how to make life miserable for her employees.
[ترجمه گوگل]او می داند که چگونه زندگی را برای کارمندانش بد کند
[ترجمه ترگمان]اون می دونه که چطور زندگی رو به خاطر her بدبخت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون می دونه که چطور زندگی رو به خاطر her بدبخت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We were cold, wet and thoroughly miserable.
[ترجمه گوگل]ما سرد، خیس و کاملاً بدبخت بودیم
[ترجمه ترگمان]ما سرد و خیس و کاملا درمانده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما سرد و خیس و کاملا درمانده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. My life would be miserable without you.
[ترجمه Morteza] زندگی من بدون تو فلاکت بار خواهد بود|
[ترجمه گوگل]زندگی من بدون تو بدبخت خواهد شد[ترجمه ترگمان]زندگی من بدون تو بدبخت خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. We have led a miserable life.
[ترجمه گوگل]ما زندگی بدی داشته ایم
[ترجمه ترگمان]ما زندگی نکبت باری را رهبری کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما زندگی نکبت باری را رهبری کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. She's miserable living on her own.
[ترجمه نازنين] او با بدبختی زندگی خودش را می کند|
[ترجمه گوگل]او بدبخت است که به تنهایی زندگی می کند[ترجمه ترگمان]اون با بدبختی خودش زندگی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. She looked rather strained and miserable.
[ترجمه گوگل]او نسبتاً خسته و بدبخت به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به قدری خسته و درمانده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به قدری خسته و درمانده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. They eke out a miserable existence in cardboard shacks.
[ترجمه گوگل]آنها زندگی بدی را در کلبه های مقوایی به دست می آورند
[ترجمه ترگمان]آن ها در کلبه های مقوایی زندگی فلاکت باری به وجود می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها در کلبه های مقوایی زندگی فلاکت باری به وجود می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید