misdirection

/ˌmɪsdɪˈrekʃn̩//ˌmɪsdɪˈrekʃn̩/

معنی: گمراهی، راهنمایی غلط، عنوان غلط
معانی دیگر: راهنمایی غلط، گمراهی، عنوان غلط

جمله های نمونه

1. Religion is a salve for confusion and misdirection. Robert F. Kennedy
[ترجمه گوگل]دین مرهم سردرگمی و گمراهی است رابرت اف کندی
[ترجمه ترگمان]دین a برای گیج کنندگی و misdirection است رابرت اف کندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It also correctly consumes charges of Misdirection.
[ترجمه گوگل]همچنین هزینه های Misdirection را به درستی مصرف می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین به درستی هزینه های of را مصرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Misdirection: Items used while Misdirection is active will now consume a charge correctly.
[ترجمه گوگل]Misdirection: مواردی که در زمان فعال بودن Misdirection استفاده می‌شوند، اکنون شارژ را به درستی مصرف می‌کنند
[ترجمه ترگمان]misdirection: اقلام مورد استفاده در حالی که misdirection فعال است در حال حاضر شارژ را به درستی مصرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Another attempt at misdirection was foiled by an alert mail carrier.
[ترجمه گوگل]تلاش دیگری برای هدایت اشتباه توسط یک حامل ایمیل هشدار خنثی شد
[ترجمه ترگمان]یک تلاش دیگر در misdirection توسط یک حامل نامه هوشیار خنثی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One reason is the misdirection of public money.
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل آن هدایت نادرست پول عمومی است
[ترجمه ترگمان]یک دلیل the پول مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And he employed the very methods—hit men, misdirection, stagecraft—that, in the past, had been the province of corrupt states and intelligence outfits.
[ترجمه گوگل]و او همان روش‌ها را به کار گرفت - آدم‌های ضربتی، هدایت نادرست، صحنه‌سازی - که در گذشته، استان‌های فاسد و سازمان‌های اطلاعاتی بودند
[ترجمه ترگمان]And، misdirection، stagecraft - که در گذشته، استان ایالات فاسد و سازمان های اطلاعاتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conjurers are experts at misdirection.
[ترجمه گوگل]جادوگران متخصص در جهت گیری اشتباه هستند
[ترجمه ترگمان]conjurers متخصصان misdirection هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Without this logical information review process, creativity will drown in misdirection.
[ترجمه گوگل]بدون این فرآیند بررسی اطلاعات منطقی، خلاقیت در جهت گیری نادرست غرق خواهد شد
[ترجمه ترگمان]بدون این فرآیند مرور اطلاعات منطقی، خلاقیت در misdirection غرق خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Verbal suggestion can also play a big role in misdirection.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد شفاهی نیز می تواند نقش زیادی در جهت دهی نادرست داشته باشد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شفاهی می تواند نقش بزرگی در misdirection بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گمراهی (اسم)
aberrance, aberration, misdirection, loss, amusement, slip, obliquity, errancy

راهنمایی غلط (اسم)
misdirection

عنوان غلط (اسم)
misdirection

تخصصی

[حقوق] اشتباه قاضی در راهنمایی هیأت منصفه

انگلیسی به انگلیسی

• wrong direction; misleading direction, incorrect order, misinformation

پیشنهاد کاربران

Misdirection is a technique used in propaganda to divert attention away from the true issue or agenda. It involves manipulating information or creating a false narrative to shift focus.
هدایت اشتباه تکنیکی است که در تبلیغات برای منحرف کردن توجه از موضوع یا دستور کار واقعی استفاده می شود. این شامل دستکاری اطلاعات یا ایجاد یک روایت نادرست برای تغییر تمرکز و توجه است.
...
[مشاهده متن کامل]

For example, a politician might use misdirection by highlighting a minor issue to deflect attention from a major controversy.
In a debate, one debater might use misdirection by bringing up unrelated topics to avoid addressing the main argument.
A news outlet might employ misdirection by sensationalizing a less important story to draw attention away from more significant news.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-propaganda/
غلط انداز

بپرس