misdiagnose

/ˌmɪˌsdaɪɪgˈnos//ˌmɪˌsdaɪɪɡˈnos/

(پزشکی) بیماری را عوضی تشخیص دادن، کژشناخت کردن

جمله های نمونه

1. Her condition was misdiagnosed as arthritis.
[ترجمه گوگل]بیماری او به اشتباه آرتریت تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]وضعیت اون به عنوان التهاب مفاصل اشتباه تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her depression was misdiagnosed as stress.
[ترجمه گوگل]افسردگی او به اشتباه به عنوان استرس تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]افسردگی او به عنوان استرس تشخیص داده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Roy's heart condition was originally misdiagnosed as pneumonia.
[ترجمه گوگل]بیماری قلبی روی در ابتدا به اشتباه پنومونی تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]وضعیت قلب روی قلب در اصل به عنوان ذات الریه تشخیص داده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To analyze the cause of misdiagnose of Endobronchial tuberculosis.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی علت تشخیص نادرست سل اندوبرونشیال
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل علت بیماری سل Endobronchial
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is pointed out that misdiagnose can be avoided by applying fuzzy relational diagnosis after clustering analysis.
[ترجمه گوگل]اشاره می‌شود که با استفاده از تشخیص رابطه‌ای فازی پس از تجزیه و تحلیل خوشه‌بندی، می‌توان از تشخیص اشتباه جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که می توان با اعمال تشخیص فازی فازی پس از تحلیل خوشه بندی، از misdiagnose اجتناب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Here are four common conditions that people often misdiagnose — and the clues that can lead to real relief.
[ترجمه گوگل]در اینجا چهار بیماری رایج که افراد اغلب به اشتباه تشخیص می دهند - و سرنخ هایی که می تواند منجر به تسکین واقعی شود، آورده شده است
[ترجمه ترگمان]در اینجا چهار شرط مشترک وجود دارد که مردم اغلب از آن استفاده می کنند - و نشانه هایی که می توانند منجر به آسودگی واقعی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Analysis of Failing ( Cases) to Diagnose, Misdiagnose and Therapeutic Error of Acute Appendicitis.
[ترجمه گوگل]تحلیل شکست (موارد) در تشخیص، تشخیص اشتباه و خطای درمانی آپاندیسیت حاد
[ترجمه ترگمان]تحلیل شکست (موارد)به تشخیص، Misdiagnose و درمان درده ای حاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion SPTP is easy to misdiagnose during clinical assessment, CT and MRI have some characteristics for SPTP, combined with the clinical, which can distinguished from other tumor in pancreas.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری SPTP در طی ارزیابی بالینی به راحتی قابل تشخیص است، CT و MRI دارای برخی ویژگی ها برای SPTP، همراه با بالینی هستند که می تواند از سایر تومورهای پانکراس متمایز شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری SPTP در طول ارزیابی بالینی آسان است، CT و MRI دارای ویژگی هایی برای SPTP هستند که همراه با بالینی هستند، که می تواند از تومور دیگر در لوزالمعده متمایز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Or doctors may misdiagnose it as asthma or another infection.
[ترجمه گوگل]یا ممکن است پزشکان آن را به اشتباه آسم یا عفونت دیگری تشخیص دهند
[ترجمه ترگمان]یا پزشکان می توانند آن را به عنوان آسم و یا عفونت دیگر تشخیص دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Or doctors may misdiagnose it as (asma)asthma or another infection. Some of the early warning signs (as)are a cough that will not go away and an increase in mucus production.
[ترجمه گوگل]یا ممکن است پزشکان آن را به عنوان (آسم) آسم یا عفونت دیگری تشخیص دهند برخی از علائم هشدار دهنده اولیه (عج) سرفه ای که از بین نمی رود و افزایش تولید مخاط است
[ترجمه ترگمان]یا پزشکان می توانند آن را به عنوان آسم (asma)یا عفونت دیگر تشخیص دهند برخی از علائم هشدار اولیه (مثل)یک سرفه هستند که به کاهش خلط کمک نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sonogram of some diseases may be misdiagnose as renal calculus.
[ترجمه گوگل]سونوگرافی برخی از بیماری ها ممکن است به اشتباه به عنوان جرم کلیوی تشخیص داده شود
[ترجمه ترگمان]The برخی بیماری ها ممکن است به عنوان حساب کلیوی نیز شناخته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To reduce the misdiagnose rate of Wilson's degeneration with Dysphrenia in the Neurology Department.
[ترجمه گوگل]هدف کاهش میزان تشخیص نادرست دژنراسیون ویلسون با دیسفرنیا در بخش نورولوژی
[ترجمه ترگمان]هدف کاهش میزان misdiagnose از بین رفتن سن ویلسون با Dysphrenia در بخش عصب شناسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How can any woman rest easy now, knowing her breast cancer may be misdiagnosed?
[ترجمه گوگل]با دانستن اینکه سرطان سینه او ممکن است اشتباه تشخیص داده شود، اکنون چگونه می تواند آسوده خاطر باشد؟
[ترجمه ترگمان]حالا هر زنی می تواند راحت استراحت کند، می داند که سرطان سینه او ممکن است اشتباه تشخیص داده شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Carmen nor Elsworth had made any attempt to get emergency treatment for Roy despite their belief that he probably had been misdiagnosed.
[ترجمه گوگل]کارمن و السورث هیچ تلاشی برای درمان اورژانسی برای روی انجام نداده بودند، علیرغم اینکه اعتقاد داشتند که احتمالاً او به اشتباه تشخیص داده شده است
[ترجمه ترگمان]کار من و من هیچ تلاشی برای انجام عملیات اضطراری برای روی به رغم اعتقاد شان مبنی بر اینکه او اشتباه تشخیص داده نشده بود انجام نداده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• diagnose incorrectly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : misdiagnose
✅️ اسم ( noun ) : misdiagnosis
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
اشتباه تشخیص دادن

بپرس