misdemeanour

/ˌmɪsdɪˈmiːnər//ˌmɪsdɪˈmiːnə/

معنی: تخطی از قانون
معانی دیگر: misdemeanor گناه، بزه

جمله های نمونه

1. He is charged with several misdemeanour, including driving without a valid licence and creating a disturbance.
[ترجمه گوگل]وی به چندین جنایت از جمله رانندگی بدون گواهینامه معتبر و ایجاد مزاحمت متهم است
[ترجمه ترگمان]وی متهم به تخطی از تخطی از قانون، از جمله رانندگی بدون مجوز معتبر و ایجاد اختلال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Alfred beat his children for even the smallest misdemeanour.
[ترجمه گوگل]آلفرد حتی برای کوچکترین تخلفی فرزندانش را کتک می زد
[ترجمه ترگمان](آلفرد)برای کوچک ترین تخطی از تخطی، فرزندان خود را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was charged with a misdemeanour, that of carrying a concealed weapon.
[ترجمه گوگل]او به یک جنایت، حمل سلاح مخفی متهم شد
[ترجمه ترگمان]او را به جرم تخلف از یک سلاح مخفی به جرم حمل اسلحه متهم کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The public eye, too, is alert for misdemeanour in this situation above all others.
[ترجمه گوگل]انظار عمومی نیز در این شرایط بیش از هر چیز دیگری هوشیار است
[ترجمه ترگمان]چشم مردم نیز برای تخطی از قانون در این وضعیت بیش از همه هوشیار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A typical drunk-driving misdemeanour, it said in my paper.
[ترجمه گوگل]در مقاله من گفته شد یک تخلف معمول رانندگی در حالت مستی
[ترجمه ترگمان]یک نوع تخلف معمول در حین ارتکاب جرم، در روزنامه من نوشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On another occasion a relatively small misdemeanour proved unforgivable.
[ترجمه گوگل]در موقعیتی دیگر، یک جنایت نسبتاً کوچک غیرقابل بخشش بود
[ترجمه ترگمان]در یک مورد دیگر، یک تخطی نسبتا کوچک غیرقابل بخشش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A misdemeanour has been committed but the offender has not been caught.
[ترجمه گوگل]جنحه ای مرتکب شده اما مجرم دستگیر نشده است
[ترجمه ترگمان]تخطی از قانون انجام شده است اما مجرم دستگیر نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Exxon had pleaded guilty to four misdemeanour criminal-pollution charges in return for an agreement that more serious felony charges would be dropped.
[ترجمه گوگل]اکسون در ازای توافقی مبنی بر کنارگذاشتن اتهامات جنایات سنگین تر، به چهار اتهام جنایت در مورد آلودگی هوا اعتراف کرده بود
[ترجمه ترگمان]اکسون به چهار اتهام تخطی از جرم در قبال اتهام مواد ضد آلودگی، در ازای توافقی که اتهامات جدی و جنایت علیه او لغو خواهد شد، اقامه دعوی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He then compounded his misdemeanour by marrying a British commoner without the king's permission, thus squandering an opportunity for Britain to make a tactical foreign alliance.
[ترجمه گوگل]او سپس با ازدواج با یک فرد عادی بریتانیایی بدون اجازه پادشاه، جنایت خود را تشدید کرد و به این ترتیب فرصتی را برای بریتانیا برای ایجاد یک اتحاد تاکتیکی خارجی از دست داد
[ترجمه ترگمان]او سپس با ازدواج یک فرد عادی انگلیسی بدون اجازه پادشاه، با ازدواج با یک فرد عادی انگلیسی درهم آمیخت و در نتیجه فرصتی برای بریتانیا برای ایجاد اتحاد تاکتیکی خارجی را هدر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr Blankfein outlines seven areas of misdemeanour –.
[ترجمه گوگل]آقای بلنکفین هفت زمینه جنحه را تشریح می کند
[ترجمه ترگمان]آقای Blankfein هفت منطقه از تخطی از قانون را شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Librarians uncovered the misdemeanour as they were digitising the library's ledger from that time.
[ترجمه گوگل]کتابداران در حالی که از آن زمان در حال دیجیتالی کردن دفتر کل کتابخانه بودند، این جنایت را کشف کردند
[ترجمه ترگمان]Librarians این تخطی را فاش کرد چون آن ها از آن زمان به دفتر کتابخانه رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was evidently widely felt that its representatives were capable of more or less any form of major misdemeanour.
[ترجمه گوگل]آشکارا به طور گسترده احساس می شد که نمایندگان آن کم و بیش قادر به هر نوع جنایت بزرگ هستند
[ترجمه ترگمان]ظاهرا به طور گسترده ای احساس می شد که نمایندگان آن بیش از هر گونه تخطی از قانون اساسی را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For starters the cane was used - apparently for the slightest misdemeanour.
[ترجمه گوگل]برای شروع از عصا استفاده شد - ظاهراً برای کوچکترین تخلف
[ترجمه ترگمان]برای شروع، عصا به عنوان کوچک ترین تخلف استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخطی از قانون (اسم)
misdemeanor, misdemeanour

انگلیسی به انگلیسی

• a misdemeanour is an act that people consider to be shocking or unacceptable; a formal use.
in countries where the legal system distinguishes between very serious crimes and less serious ones, a misdemeanour is a less serious crime; a legal use.

پیشنهاد کاربران

بپرس