miscellany

/ˈmɪsəˌleni//mɪˈseləni/

معنی: مجموعهای از مطالب گوناگون، متنوعات
معانی دیگر: جنگ، گلچین ادبی، گردآورد، مجموعه

جمله های نمونه

1. The museum houses a fascinating miscellany of nautical treasures.
[ترجمه گوگل]این موزه گنجینه های شگفت انگیزی از گنجینه های دریایی را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان]در موزه گنجینه های بسیار جالبی از جواهرات دریایی دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The show was a miscellany of song and dance.
[ترجمه گوگل]نمایش متفرقه ای از آهنگ و رقص بود
[ترجمه ترگمان]این نمایش یک خرت و پرت خرت و پرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She's just finished editing "A Miscellany of English Cookery".
[ترجمه Eli] او به تازگی ویرایش گلچینی از آشپزی های انگلیسی را به پایان رسانده است.
|
[ترجمه گوگل]او به تازگی ویرایش "A Miscellany of English Cooky" را به پایان رسانده است
[ترجمه ترگمان]او فقط ویرایش \"A Miscellany از Cookery انگلیسی\" را تمام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He earned his living from a miscellany of jobs.
[ترجمه گوگل]او از طریق مشاغل مختلف امرار معاش می کرد
[ترجمه ترگمان]زندگی او را از خرت و پرت های jobs به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All of us have a miscellany of ideas, most of which are not consequential.
[ترجمه گوگل]همه ما ایده های متفرقه ای داریم که اکثر آنها نتیجه ای ندارند
[ترجمه ترگمان]همه ما مجموعه متنوعی از ایده ها داریم که اکثر آن ها دارای اهمیت نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The miscellany of different loans make up an alphabet soup of SALs, SECALs and ESAFs.
[ترجمه گوگل]انواع وام های مختلف یک سوپ الفبای SAL، SECAL و ESAF را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]جمع خرت و پرت های مختلف یک سوپ الفبا از SALs، SECALs و ESAFs می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Franc's Diary, that entertaining miscellany which was written for years by a succession of different pens.
[ترجمه گوگل]خاطرات فرانک، آن کتاب متفرقه سرگرم کننده که سال ها توسط متوالی قلم های مختلف نوشته می شد
[ترجمه ترگمان]دفتر خاطرات فرانک، چیزهایی که برای سال ها با چندین قلم مختلف نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He gave the miscellany no further thought.
[ترجمه گوگل]او به چیزهای متفرقه دیگر فکر نکرد
[ترجمه ترگمان]به خرت و پرت های دیگر فکر نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To the idea of a miscellany he gave a firm no.
[ترجمه گوگل]به ایده متفرقه، او یک شماره شرکت داد
[ترجمه ترگمان]به فکر خرت و پرت خرت و پرت کس دیگری نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This miscellany printed poems by Wordsworth, Crabbe, and Byron, as well as many others whose popularity has faded.
[ترجمه گوگل]این اشعار متفرقه از وردزورث، کراب، و بایرون، و همچنین بسیاری دیگر که محبوبیت آنها کمرنگ شده است، چاپ کرده است
[ترجمه ترگمان]این مجموعه داستان پر از اشعار وردزورث، کراب و بایرن و همچنین بسیاری دیگر از کتاب های دیگر است که محبوبیت آن ها محو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. More articles on a miscellany of topics. . .
[ترجمه گوگل]مقالات بیشتر در مورد موضوعات متفرقه
[ترجمه ترگمان]مقالات بیشتری درباره یک مجموعه از موضوعات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Calliope, or The Musical Miscellany (Various). voice, violin, flute. Classical.
[ترجمه گوگل]Calliope یا The Musical Miscellany (مختلف) صدا، ویولن، فلوت کلاسیک
[ترجمه ترگمان]Calliope، یا The موسیقی (مختلف) صدا، ویولن، فلوت کلاسیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I've been poking around General Miscellany for a few minutes when a Chinese ceramic Jesus stops me cold.
[ترجمه گوگل]چند دقیقه ای است که در جنرال متفرقه گشته ام که یک عیسی سرامیکی چینی جلوی من را گرفت
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه است که دارم اطراف ژنرال miscellany سرک می کشم که عیسی بزرگ چینی جلوی مرا بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The role of Eastern Miscellany, the monthly "selected collections", as information filter and "disseminator", should not be ignored when dailies were popular among the readers.
[ترجمه گوگل]نقش متفرقه شرقی، ماهنامه «مجموعه‌های منتخب» به‌عنوان فیلتر اطلاعات و «اشاعه‌دهنده» را نباید نادیده گرفت که روزنامه‌ها در میان خوانندگان محبوبیت داشتند
[ترجمه ترگمان]نقش of شرقی، \"مجموعه های منتخب\"، به عنوان فیلتر اطلاعات و \"disseminator\"، هنگامی که روزنامه ها در بین خوانندگان محبوب بودند نباید نادیده گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجموعه ای از مطالب گوناگون (اسم)
miscellany

متنوعات (اسم)
miscellany

انگلیسی به انگلیسی

• diverse collection, anthology, assortment
a miscellany is a collection or group of things that are very different from each other; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A collection of various items or diverse elements 📚
🔍 مترادف: Mixture
✅ مثال: The book was a miscellany of essays, poems, and short stories
miscellany ( علوم کتابداری و اطلاع رسانی )
واژه مصوب: گوناگونه
تعریف: مجموعه ای از نوشته های نویسندگان مختلف یا مجموعه ای از نوشته های یک نویسنده با موضوعات مختلف

بپرس