misbehaviour

/ˌmɪsbɪˈheɪvɪər//ˌmɪsbɪˈheɪvɪə/

معنی: سوء رفتار
معانی دیگر: misbehavior بدرفتاری، جفا

جمله های نمونه

1. He verbally laced into his son for his misbehaviour.
[ترجمه گوگل]او به دلیل رفتار نامناسب پسرش را کتک زد
[ترجمه ترگمان]به خاطر misbehaviour با پسرش حرف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've heard reports about his misbehaviour.
[ترجمه گوگل]من گزارش هایی در مورد رفتار نادرست او شنیده ام
[ترجمه ترگمان]گزارش misbehaviour رو شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This misbehaviour will certainly go against his chances of promotion.
[ترجمه گوگل]این رفتار نادرست مطمئناً برخلاف شانس او ​​برای ارتقاء خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این سو رفتار قطعا به احتمال ترفیع او ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His misbehaviour eventually led to him being expelled from school.
[ترجمه مونا] رفتار بد او نهایتا منجر به اخراج او از مدرسه شد.
|
[ترجمه گوگل]رفتار نادرست او در نهایت منجر به اخراج او از مدرسه شد
[ترجمه ترگمان]سو رفتار او سرانجام باعث شد که او از مدرسه اخراج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even the most minor forms of misbehaviour were punished.
[ترجمه گوگل]حتی جزئی ترین اشکال رفتار نادرست مجازات می شد
[ترجمه ترگمان]حتی the اشکال بدرفتاری مجازات شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The school expelled him for persistent misbehaviour.
[ترجمه گوگل]مدرسه او را به دلیل بدرفتاری مداوم اخراج کرد
[ترجمه ترگمان]مدرسه او را به خاطر بدرفتاری مداوم اخراج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In comparison with fabliaux like that, the misbehaviour of the monk and the wife is all too deliberate and plausible.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با چنین داستانهایی، رفتار نادرست راهب و همسر بسیار عمدی و قابل قبول است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با fabliaux مثل این، سو رفتار راهب و همسرش بسیار سنجیده و قابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You could tell whether a horse's misbehaviour was due to fear or plain stubbornness.
[ترجمه گوگل]شما می توانید تشخیص دهید که آیا رفتار نادرست اسب به دلیل ترس است یا لجبازی آشکار
[ترجمه ترگمان]می توانید بگویید که وحشیگری اسب به علت ترس یا لجاجت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They amount to a fine for misbehaviour, but have no upper limit.
[ترجمه گوگل]آنها برای بدرفتاری جریمه دارند، اما حد بالایی ندارند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای سو رفتار مناسب هستند، اما حد بالایی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Guideline 18: Try to nip misbehaviour in the bud.
[ترجمه گوگل]رهنمود 18: سعی کنید رفتار نادرست را در جوانه از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]راهنمای ۱۸: سعی کنید سو رفتار را در نطفه خفه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They can only be removed for misbehaviour upon an address by both Houses of Parliament.
[ترجمه گوگل]آنها فقط به دلیل رفتار نادرست در یک سخنرانی توسط هر دو مجلس می توانند حذف شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط می توانند برای سو رفتار توسط هر دو گروه پارلمان حذف شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So never use rewards or incentives to stop misbehaviour.
[ترجمه گوگل]بنابراین هرگز از پاداش یا انگیزه برای جلوگیری از رفتار نادرست استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]بنابراین هرگز از پاداش ها و یا انگیزه ها برای توقف رفتار استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He jumped on me for that misbehaviour.
[ترجمه گوگل]او به خاطر آن رفتار ناشایست روی من پرید
[ترجمه ترگمان]واسه that پرید روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He jumped on us for that misbehaviour.
[ترجمه گوگل]او به خاطر آن رفتار ناشایست روی ما پرید
[ترجمه ترگمان] اون برای وحشیگری روی ما پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The misbehaviour of a few makes the whole group appear in a had light.
[ترجمه گوگل]رفتار نادرست عده معدودی باعث می شود که کل گروه در یک نور ظاهر شوند
[ترجمه ترگمان]سو رفتار چند نفر باعث می شود که کل گروه در نور قوی ظاهر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوء رفتار (اسم)
misconduct, misbehavior, misbehaviour

انگلیسی به انگلیسی

• poor conduct, bad behavior, misconduct (also misbehavior)
misbehaviour is behaviour that is not acceptable to other people.

پیشنهاد کاربران

بپرس