misbehavior

/ˌmɪsbəˈheɪvjər//ˌmɪsbəˈheɪvjə/

معنی: بد رفتاری، سوء رفتار
معانی دیگر: misbehaviour بدرفتاری، جفا

جمله های نمونه

1. He verbally laced into his son for his misbehavior.
[ترجمه گوگل]او به خاطر رفتار نادرست پسرش به صورت لفظی با او برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر رفتار his با پسرش ارتباط داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This misbehavior will certainly go against his chances of promotion.
[ترجمه گوگل]این رفتار نادرست مطمئناً برخلاف شانس او ​​برای ارتقاء خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این سو رفتار قطعا به احتمال ترفیع او ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Before long, rumors about misbehavior began to pop up.
[ترجمه گوگل]چندی نگذشت که شایعات در مورد رفتار نادرست شروع شد
[ترجمه ترگمان]قبل از مدت ها شایعاتی در مورد سو misbehavior شروع به باز شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In Plato's "Timaeus", female moodiness and misbehavior are explained with the wandering uterus theory.
[ترجمه گوگل]در «تیمائوس» افلاطون، بدخلقی و بدرفتاری زنانه با نظریه رحم سرگردان تبیین شده است
[ترجمه ترگمان]در افلاطون \"Timaeus\"، moodiness زن و سورفتار با نظریه رحم توضیح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This misbehavior will go against his chance of promotion.
[ترجمه گوگل]این رفتار نادرست بر خلاف شانس او ​​برای ارتقاء خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این سو رفتار به احتمال ترفیع او ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His father whipped him for misbehavior.
[ترجمه گوگل]پدرش او را به خاطر بد رفتاری شلاق زد
[ترجمه ترگمان]پدرش او را به خاطر بدرفتاری شلاق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nor is this evidence tainted by scientific misbehavior.
[ترجمه گوگل]این شواهد نیز به سوء رفتار علمی آلوده نیست
[ترجمه ترگمان]و این مدارک توسط یه بدرفتاری علمی آلوده نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You can correct immediate misbehavior with a slap or two on the rear - end or hand.
[ترجمه گوگل]می‌توانید با یک یا دو سیلی به سمت عقب یا دست، رفتار نادرست فوری را اصلاح کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید سورفتار فوری را با سیلی یا دو ضربه در پشت یا دست خود اصلاح کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After 400 pages of misbehavior, Bushnell still declines to reform her characters, twisting the plot once more just when another writer would have gone straight.
[ترجمه گوگل]پس از 400 صفحه رفتار نادرست، بوشنل هنوز از اصلاح شخصیت‌هایش امتناع می‌ورزد، درست زمانی که نویسنده‌ای دیگر مستقیماً پیش می‌رفت، داستان را یک بار دیگر به هم می‌پیچاند
[ترجمه ترگمان]Bushnell پس از ۴۰۰ صفحه سورفتار، Bushnell همچنان به اصلاح شخصیت خود ادامه می دهد، و بار دیگر هنگامی که نویسنده دیگر مستقیم می رود، این طرح را تحریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The district increased punishments for miss behavior ( misbehavior ).
[ترجمه گوگل]ناحیه تنبیهات را برای رفتار نادرست (بدرفتاری) افزایش داد
[ترجمه ترگمان]این ناحیه مجازات ها برای از دست دادن رفتار را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is a gross abuse of public tolerance for the private misbehavior of famous athletes.
[ترجمه گوگل]این یک سوء استفاده فاحش از تحمل عمومی برای رفتار نامناسب خصوصی ورزشکاران مشهور است
[ترجمه ترگمان]این یک سو استفاده فاحش از تحمل عمومی برای سورفتار خصوصی ورزش کاران مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Politicians know (or are quickly reminded) that they can't move on from bad misbehavior unless and until they issue the "grand apology. "
[ترجمه گوگل]سیاستمداران می‌دانند (یا به سرعت به آنها یادآوری می‌شود) که نمی‌توانند از رفتار بد خود کنار بیایند مگر اینکه و تا زمانی که «عذرخواهی بزرگ» را صادر نکنند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران می دانند (یا به سرعت به یاد می آورند)که آن ها نمی توانند با سو رفتار بد حرکت کنند مگر اینکه تا زمانی که آن ها \"عذرخواهی بزرگ\" را منتشر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His mother confined him to his room for two hours for misbehavior.
[ترجمه گوگل]مادرش او را به دلیل بدرفتاری دو ساعت در اتاقش حبس کرد
[ترجمه ترگمان]مادرش او را به مدت دو ساعت برای بدرفتاری زندانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sandman cautions against emphasizing the circumstances more than the misbehavior or implying that they justify what you did.
[ترجمه گوگل]سندمن هشدار می دهد که بر شرایط بیشتر از رفتار نادرست تأکید نکنید یا به این نکته اشاره کنید که آنها کار شما را توجیه می کنند
[ترجمه ترگمان]Sandman در مقابل تاکید بر شرایط بیش از سو رفتار هشدار می دهد و یا این که نشان می دهد آن ها کاری را که انجام داده اید را توجیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Over the past years, Lowry has written books on sexual misbehavior in the Civil War and wartime bawdy houses in the Washington area, as well as works on Lincoln and military justice.
[ترجمه گوگل]در طول سال‌های گذشته، لوری کتاب‌هایی درباره بدرفتاری جنسی در جنگ داخلی و خانه‌های بداخلاق زمان جنگ در منطقه واشنگتن، و همچنین آثاری درباره لینکلن و عدالت نظامی نوشته است
[ترجمه ترگمان]طی سال های گذشته، Lowry کتاب هایی درباره سو رفتار جنسی در جنگ داخلی و خانه های ننگین در زمان جنگ در منطقه واشنگتن و همچنین کاره ای مربوط به لینکلن و عدالت نظامی نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بد رفتاری (اسم)
misuse, ill use, ill usage, misdeed, misconduct, misbehavior, ill-treatment

سوء رفتار (اسم)
misconduct, misbehavior, misbehaviour

تخصصی

[حقوق] رفتار خلاف قانون، سوء رفتار

انگلیسی به انگلیسی

• poor conduct, bad behavior, misconduct (also misbehaviour)

پیشنهاد کاربران

بپرس