misapplication

/ˌmɪˌsæpləˈkeɪʃn̩//ˌmɪsˌæplɪˈkeɪʃn̩/

معنی: سوء استعمال، استعمال بیجا، اسناد غلط
معانی دیگر: استعمال بیجا، اسناد غلط، سوء استعمال

جمله های نمونه

1. He's charged with conspiracy, misapplication of funds and other crimes.
[ترجمه گوگل]او به توطئه، سوء استفاده از بودجه و سایر جنایات متهم است
[ترجمه ترگمان]او متهم به توطیه، مصادره اموال و جرائم دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The inquiry found evidence of serious misapplication of funds.
[ترجمه گوگل]این تحقیق شواهدی مبنی بر استفاده نادرست جدی از بودجه یافت
[ترجمه ترگمان]این تحقیق شواهدی از منابع مالی جدی را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This chapter concludes the misapplication in brand positioning and to solve them.
[ترجمه گوگل]این فصل کاربرد نادرست در موقعیت‌یابی برند و حل آنها را به پایان می‌رساند
[ترجمه ترگمان]این بخش نتیجه گیری در موقعیت برند و حل آن ها را به پایان می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yeomans cannot be liable for any misapplication or incorrect installation of its products.
[ترجمه گوگل]Yeomans نمی تواند در قبال هرگونه استفاده نادرست یا نصب نادرست محصولات خود مسئول باشد
[ترجمه ترگمان]Yeomans نمی تواند برای هرگونه نصب نادرست یا نادرست محصولات خود مسئول باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The charges included racketeering, conspiracy, bank fraud, securities fraud, misapplication of funds and interstate transportation of stolen property.
[ترجمه گوگل]این اتهامات شامل دزدی، توطئه، کلاهبرداری بانکی، کلاهبرداری از اوراق بهادار، استفاده نادرست از وجوه و حمل و نقل بین ایالتی اموال مسروقه بود
[ترجمه ترگمان]این اتهامات شامل اخاذی، توطئه، تقلب در بانک، تقلب در اوراق بهادار، جعل وجوه و حمل و نقل از اموال مسروقه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Because of the misusage of concept the author associates it with nonstandard phenomenon about self-made, misapplication, wrong arranger in language word application, and comments on it.
[ترجمه گوگل]به دلیل استفاده نادرست از مفهوم، نویسنده آن را با پدیده‌های غیراستاندارد در مورد خودساخته، کاربرد نادرست، ترتیب‌دهنده اشتباه در کاربرد کلمات زبان مرتبط می‌داند و در مورد آن نظر می‌دهد
[ترجمه ترگمان]نویسنده به دلیل مفهوم مفهوم، آن را با پدیده nonstandard در رابطه با self، تنظیم کننده، تنظیم کننده غلط در کاربرد کلمه زبان و نظرات در مورد آن مرتبط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This warranty shall be invalidated by any abuse, misuse, misapplication or improper installation of the product.
[ترجمه گوگل]این گارانتی با هرگونه سوء استفاده، استفاده نادرست، استفاده نادرست یا نصب نادرست محصول از بین می رود
[ترجمه ترگمان]این ضمانت نامه باید توسط هر سو استفاده، سو استفاده، نادرست یا نصب نادرست محصول بی اعتبار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thekey of preventing acquired deafness was to prohibit the misapplication of ototoxic antibiotics.
[ترجمه گوگل]کلید پیشگیری از ناشنوایی اکتسابی، منع استفاده نادرست از آنتی بیوتیک های اتوتوکسیک بود
[ترجمه ترگمان]تلاش برای جلوگیری از بدهکار شدن، منع استفاده از آنتی بیوتیک های ototoxic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوء استعمال (اسم)
abuse, abusage, ill usage, misapplication, misusage

استعمال بیجا (اسم)
misapplication

اسناد غلط (اسم)
misapplication

تخصصی

[حقوق] سوء استفاده (از وجوه یا اموال)، کاربرد غلط

انگلیسی به انگلیسی

• improper application, misuse

پیشنهاد کاربران

بپرس