1. Grimes's misanthropy is a proper match for the Borough's small-minded respectability.
[ترجمه گوگل]انسان دوستی گرایمز همخوانی مناسبی برای احترام کوچولوهای بورو است
[ترجمه ترگمان]این عادت مردم Grimes برای احترام و احترام کوچک Borough است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این عادت مردم Grimes برای احترام و احترام کوچک Borough است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The complicated misanthropy which enabled him, his interpreters declared, to love the public and spurn humanity, did not preclude certain trifling investigation of the tenderer emotions.
[ترجمه گوگل]به گفته مترجمانش، انساندوستی پیچیدهای که به او امکان داد مردم را دوست بدارد و انسانیت را طرد کند، مانع از بررسیهای ناچیز خاصی درباره احساسات لطیفتر نشد
[ترجمه ترگمان]The، که به او امکان می داد، اظهار داشتند، برای دوست داشتن مردم و خوار کردن بشریت، مانع از تحقیقات جزئی در مورد احساسات لطیف تر نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The، که به او امکان می داد، اظهار داشتند، برای دوست داشتن مردم و خوار کردن بشریت، مانع از تحقیقات جزئی در مورد احساسات لطیف تر نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A singular sort of misanthropy possessed him.
[ترجمه گوگل]نوع منحصر به فردی از انسان دوستی او را تسخیر کرد
[ترجمه ترگمان]یک نوع بیگانه او را تسخیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک نوع بیگانه او را تسخیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This childhood led me to a life of misanthropy; I walked the streets, sneering at humans to myself.
[ترجمه گوگل]این دوران کودکی من را به یک زندگی انسان دوستی سوق داد در خیابان ها راه می رفتم و برای خودم به انسان ها تمسخر می کردم
[ترجمه ترگمان]این دوران کودکی مرا به زندگی of کشاند؛ من در خیابان ها راه رفتم و با خودم به انسان ها پوزخند زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دوران کودکی مرا به زندگی of کشاند؛ من در خیابان ها راه رفتم و با خودم به انسان ها پوزخند زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These paragons of narcissism, misanthropy and delusion now have a shrine of their own, at tweetingtoohard. com (tagline: "Where self-important tweets get the recognition they deserve. ").
[ترجمه گوگل]این نمونههای خودشیفتگی، انساندوستی و توهم اکنون برای خود زیارتگاهی دارند که توییتها بسیار سخت است com (عنوان: "جایی که توییت های خود مهم به رسمیت شناخته می شوند که شایسته آن هستند ")
[ترجمه ترگمان]این paragons از خود پرستی، misanthropy و توهم زا اکنون زیارتگاه خود را در tweetingtoohard دارند com (شعار: \"در جایی که توئیت ها مهم هستند به رسمیت شناخته می شوند\")
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این paragons از خود پرستی، misanthropy و توهم زا اکنون زیارتگاه خود را در tweetingtoohard دارند com (شعار: \"در جایی که توئیت ها مهم هستند به رسمیت شناخته می شوند\")
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Be it jealousy, constant stress, misanthropy, always staying in, lying, or what have you, pick something that exudes negative energy and phase it out.
[ترجمه گوگل]چه حسادت، استرس مداوم، بدخواهی، همیشه در درون ماندن، دروغ گفتن یا چه چیزی، چیزی را انتخاب کنید که انرژی منفی از خود ساطع کند و آن را به تدریج کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]آن حسادت، استرس ثابت، misanthropy، همیشه در دراز کشیدن، دروغ گفتن، یا چیزی که شما را دارید، چیزی را انتخاب کنید که انرژی منفی را روشن کرده و آن را بیرون بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن حسادت، استرس ثابت، misanthropy، همیشه در دراز کشیدن، دروغ گفتن، یا چیزی که شما را دارید، چیزی را انتخاب کنید که انرژی منفی را روشن کرده و آن را بیرون بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Therefore, existentialism falls into to person's realistic destiny sighing with sadness, becomes the people from the sorrowful self-pity pessimism and misanthropy philosophy.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگزیستانسیالیسم به سرنوشت واقع گرایانه آدمی می افتد که آه غمگین می کند، مردمی می شود از بدبینی غم انگیز و فلسفه انسان دوستی
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اگزیستانسیالیسم به سرنوشت واقع گرایانه فرد در رابطه با غم و اندوه تبدیل می شود و به مردم از بدبینی sorrowful و فلسفه misanthropy تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اگزیستانسیالیسم به سرنوشت واقع گرایانه فرد در رابطه با غم و اندوه تبدیل می شود و به مردم از بدبینی sorrowful و فلسفه misanthropy تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In turbulent economic times, globalisation has become regarded as a dirty word, tainted by a toxic mix of misinformation, misconception and misanthropy .
[ترجمه گوگل]در دوران پرتلاطم اقتصادی، جهانیسازی به عنوان واژهای کثیف تلقی میشود که با ترکیبی سمی از اطلاعات نادرست، تصورات غلط و انساندوستی آلوده شده است
[ترجمه ترگمان]در زمان های آشفتگی اقتصادی، جهانی شدن به عنوان یک لغت کثیفی در نظر گرفته شده است که با ترکیب سمی اطلاعات نادرست، سو تفاهم و اشتباه آلوده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در زمان های آشفتگی اقتصادی، جهانی شدن به عنوان یک لغت کثیفی در نظر گرفته شده است که با ترکیب سمی اطلاعات نادرست، سو تفاهم و اشتباه آلوده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید