misanthrope

/ˈmɪsnθroʊp//ˈmɪsnθrəʊp/

معنی: انسان گریز
معانی دیگر: بیزار از انسان ها (misanthropist هم می گویند)، مردم گریز

جمله های نمونه

1. Just because I am not a misanthrope?
[ترجمه گوگل]فقط به این دلیل که من آدم انسان دوستی نیستم؟
[ترجمه ترگمان]فقط به این خاطر که از مردم بیزار نیستم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These days I am no longer a misanthrope; I love donating to charity and gay sex.
[ترجمه گوگل]این روزها من دیگر یک انسان دوست نیستم من عاشق کمک به امور خیریه و سکس همجنس گرا هستم
[ترجمه ترگمان]این روزها دیگر از مردم بیزار نیستم و دوست دارم که به خیر و خوشی زندگی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's the kind of number the misanthrope TV doc Gregory House (played by Brit Hugh Laurie) should have tattooed across his forehead.
[ترجمه گوگل]این همان عددی است که گرگوری هاوس، مستند تلویزیونی انسان‌دوست (با بازی بریت هیو لوری) باید روی پیشانی‌اش خالکوبی می‌کرد
[ترجمه ترگمان]این نوع سریال تلویزیونی است که گری گوری House (که توسط Brit لاری انجام شده است)باید روی پیشانی اش خال کوبی کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No matter how much of a misanthrope you are there is such a thing as entropy and it will catch up with you sooner or later.
[ترجمه گوگل]مهم نیست که چقدر آدم انسان دوست هستید، چیزی به نام آنتروپی وجود دارد و دیر یا زود به سراغ شما خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که چقدر از مردم بیزار و بیزار هستی چنین چیزی به عنوان آنتروپی وجود دارد و دیر یا زود با شما برخورد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Therefore he earned the fame of being a misanthrope.
[ترجمه گوگل]از این رو او شهرت یک انسان دوست را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]از این رو شهرت بیزار بودن از انسان را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I have been a complete misanthrope, I hate humans.
[ترجمه گوگل]من یک انسان دوست کامل بوده ام، از انسان ها متنفرم
[ترجمه ترگمان]من از انسان ها بیزار شده ام، از انسان ها نفرت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To Robert, a misanthrope who'd barely mastered e-mail in his earlier life, this networked world is a multitasking hell.
[ترجمه گوگل]برای رابرت، انسان‌دوستی که در زندگی قبلی‌اش به سختی بر ایمیل‌ها تسلط داشت، این دنیای شبکه‌ای یک جهنم چندوظیفه‌ای است
[ترجمه ترگمان]برای رابرت، فردی که از مردم بیزار بود که به سختی در زندگی گذشته اش از طریق پست الکترونیکی آشنا شده بود، این دنیای شبکه ای باعث انجام چند کار مختلف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I used to worry that my discomfort at weddings meant that I was a misanthrope or lacking the distinctly feminine gene that makes centerpieces and pew markers appealing.
[ترجمه گوگل]من قبلاً نگران بودم که ناراحتی من در عروسی ها به این معنی است که من یک انسان انسان دوست هستم یا فاقد ژن زنانه مشخصی هستم که باعث جذابیت تابلوها و نشانگرهای پیو می شود
[ترجمه ترگمان]من همیشه نگران بودم که ناراحتی من در ازدواج به این معنا است که من از مردم بیزار و فاقد هرگونه gene زنانه هستم که کار را زیر و رو می کند و پو markers را جذاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If this all strikes you as fancy, handlebar moustache talk from an old misanthrope who doesn't get things like whatever the hell we're calling "conversations" this week, maybe you're on to something.
[ترجمه گوگل]اگر همه اینها به نظرتان جالب می‌آید، صحبت‌های سبیل فرمان از یک انسان‌دوست قدیمی که چیزهایی مانند هر جهنمی که ما این هفته به آن «مکالمه» می‌گوییم نمی‌فهمد، شاید شما درگیر چیزی هستید
[ترجمه ترگمان]اگر این همه شما را به عنوان شیک و رویایی خطاب قرار دهد، moustache از an قدیمی حرف می زنند که مثل هر جهنمی که ما در این هفته با هم صحبت می کنیم، شاید به چیزی علاقه مند شده باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He even had a brief career in law, which may partly explain his inclusion of lawsuits and legal strife in The Misanthrope .
[ترجمه گوگل]او حتی یک حرفه کوتاه در وکالت داشت، که ممکن است تا حدی دربرگیرنده دعواها و نزاع های حقوقی او در The Misanthrope را توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]او حتی یک شغل کوتاه در قانون داشت، که ممکن است تا حدودی شمول دعاوی حقوقی و دعوای قانونی را در مردم گریز توجیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yet I experienced sometimes that the most sweet and tender, the most innocent and encouraging society may be found in any natural object, even for the poor misanthrope and most melancholy man.
[ترجمه گوگل]با این حال گاهی اوقات تجربه می کردم که شیرین ترین و لطیف ترین، بی گناه ترین و تشویق کننده ترین جامعه را می توان در هر شیء طبیعی یافت، حتی برای انسان دوست فقیر و مالیخولیایی ترین انسان
[ترجمه ترگمان]با این وصف، گاه چنان تجربه یافته ام که the و sweet، the و innocent جامعه ممکن است در هر چیز طبیعی، حتی برای مردم فقیر و most، یافت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انسان گریز (اسم)
misanthrope, misanthropist

انگلیسی به انگلیسی

• one who hates human beings, person who avoids human society
a misanthrope is a person who does not like other people; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : misanthrope / misanthropy
✅️ صفت ( adjective ) : misanthropic
✅️ قید ( adverb ) : misanthropically
از آدمیزاد به دور
گریزان از سایر مردم، گوشه گیر، cynic

بپرس