misaligned
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
اشتباه وصل کردن دو چیز.
بالا و پایین بودن
مثال:
The buttons are misaligned
دکمه ها بالا و پایین بسته شدن.
بالا و پایین بودن
مثال:
دکمه ها بالا و پایین بسته شدن.
نامرتب
ناتراز
داشتن موقعیت نادرست.
منحرف
منحرف
نا هم تراز، غیر هم محور، نامیزان، ناردیف
به هم ریختگی، بی نظمی
ناهنجاری